۸۰سالگی بمباران هیروشیما؛ هشدار به هواداران انرژی هستهای
۱۴۰۴ مرداد ۱۵, چهارشنبه۶ اوت ۱۹۴۵ساعت ۸ و ۱۵ دقيقه صبح، نيروهای آمريكايی يک "پسرک" چهار تُنی ساخته از اورانيوم را بر شهر ۳۵۰ هزار نفری هيروشيما در جنوب غرب ژاپن فرو افكندند و همه موجودات زنده پيرامون این مکان را سوزاندند و بخار كردند. (پسرک Little Boy نامی بود که آمریکاییها بر این بمب گذاشتند)
ژاپن بی قيد و شرط تسليم شد و آمريكايیها با برقراری سانسور شديد از آشكارسازی عمق فاجعه جلوگيری كردند.
جانباختگان و قربانيان اين فاجعه و نیز بمب پلوتونيوم "مرد چاق" را كه سه روز بعد در ناکازاكی فرود آمد، بيش از ۳۰۰ هزار تن برآورد كردهاند. (مرد چاق Fat Man اسم رمز این عملیات بود)
ژاپن اما تنها بهانه بود چون ژاپنیها چندی پيش از آن انفجارهای اتمی، قصد تسليم داشتند و آمريكاییها اين را خوب میدانستند اما میخواستند به اين ترتيب نيروی نابودساز خود را به شورویها (روسها) نشان دهند.
چهار سال پس از آمريكايیها ابرقدرت شورویِ آن روز هم با انفجاری در درون صحراهای كشورش آشكار ساخت كه بمب اتم ساخته است.
فرانسه، انگليس و بعدها چين هم به اين ابرقدرتها پيوستند و مسابقه افزايش جنگ افزارهای اتمی به راه افتاد.
در سال ۱۹۷۰ ابرقدرتها پيمان عدم گسترش جنگ افزارهای اتمی NPT را امضا كردند كه بر پايه آن كشورهای غير هستهای به اين جنگ افزارها دست نيابند و دارندگان جنگ افزارهای هستهای از افزايش آنها چشم بپوشند اما اين پيمان بيانيهای بيش نماند.
هم اكنون ۹ كشور جنگ افزار اتمی در اختيار دارند كه با مجموع آنها میتوان كره زمين را ۲۵ بار نابود كرد.
بيش از ۳۰ هزار كلاهک اتمی در كشورهای يادشده آماده انفجارند و قدرتهای هستهای جهان همچنان در حال مدرنسازی زرادخانههای خود هستند.
دكتر بهروز بيات كه سالها كارشناس آژانس بینالمللی انرژی هستهای بوده در گفتگو با دويچه وله تأكيد میکند: «بمباران هيروشيما كه در پايان جنگ دوم جهانی توجيه نظامی و دفاعی نداشت بايد به ما آموخته باشد كه جنگ افزار هستهای سلاحی است برای به كار نبردن. از آنجا كه تا زمانی، برخورداری از جنگ افزار هستهای آرامشی نسبی ميان بلوکهای شرق و غرب در جنگ سرد پديد آورده بود، كشورهای كوچک مانند ايران در زمان ما گمان میكنند با برخورداری از اين جنگ افزارها میتوانند تعادل وحشت ايجاد كنند و سياستهای خود را به كرسی بنشانند.»
ايران و كشورهای بسيار ديگری تلاش دستيابی به انرژی هستهای را صلحآميز عنوان میكنند اما از آنجا كه شفافيت خبری و آگاهیرسانی در اين كشورها نزديک به صفر است، نمیتوان به ادعاهایشان باور داشت.
افزون بر اين، فاجعههايی مانند انفجار به هنگام آزمايش رِآكتورهای هستهای در چرنوبيل (اوكراين كنونی) و فاجعههای طبيعی مانند زمينلرزه و سونامی در فوكوشيمای ژاپن در سال ۲۰۱۱ نشان دادند برخورداری از انرژی هستهای صلحآميز هم با خطرهای بسيار جدی همراه است.
چه بسا كشورهای پيشرفته مانند آلمان از هنگام بروز فاجعه فوكوشيما بر آن شدند كه از انرژی هستهای كاملا چشم بپوشند گو اينكه آنها نيز با زبالههای اتمی پيشين خود دست به گريبانند.
ايران و انرژی هستهای
برنامه هستهای ايران در دهه ۱۹۵۰ به عنوان يک پروژه غير نظامی زير شعار "اتم برای صلح" با پشتيبانی ايالات متحده آغاز شد. نيروهای غربی گسترش اين برنامه را تشويق میكردند. حتا "سيا" CIA پيشبينی میكرد ايران تا سال ۱۹۸۵ به جنگ افزار اتمی دست يابد.
با بروز انقلاب ۵۷ اين ديدگاه دگرگون شد. سياست خارجی دشمنانه ايران در برابر غرب به ويژه اسرائيل، برنامه هستهای ايران را به يک تهديد ژئوپليتيک بدل ساخت.
در سال ۲۰۱۵ بر پايه پيمان برجام ميان ايران و پنج قدرت بزرگ جهانی قرار شد ايران غنیسازی اورانيوم را به ۳/۶۷ درصد محدود كند، ذخاير اورانيوماش را ۹۸ درصد كاهش دهد و تحت نظارت آژانس بينالمللی انرژی اتمی IAEA قرار گيرد. در مقابل، تحريمهای اقتصادی عليه ايران كاهش يابند.
تا سال ۲۰۱۸ آژانس بينالمللی انرژی اتمی ۱۵ بار پايبندی ايران به پيمان را تأييد كرد. اما با خروج يكجانبه ايالات متحده و بازگرداندن تحريمهای شديد كه بيش از ۲۰۰ ميليارد دلار به درآمدهای نفتی ايران آسيب زد، جمهوری اسلامی با اخراج بازرسان آژانس و غنیسازی ۶۰ درصدی اورانيوم، پيمان برجام را نقض كرد.
افزون بر اين به خاطر برقراری سانسور شديد و حضور پررنگ نيروهای امنيتی در سراسر ايران هرگز آشكار نشد كه آيا ايران جز آنچه به آژانس نشان داده از مخزنهای ديگر اورانيوم و نيروگاههای ساخت انرژی هستهای برخوردار است يا خير.
جنگ ۱۲ روزه
تنشها بر سر برنامه هستهای ايران در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ به يک درگيری مسلحانه مستقيم اسرائيل و آمريكا عليه ايران انجاميد.
در ۱۲ ژوئن ۲۰۲۵ هيأت مديره آژانس بينالمللی انرژی اتمی در وين اعلام كرد ايران تعهد خود را نقض كرده و برنامه و طرحهای هستهایاش را آشكار نمیكند و به اين ترتيب ماهيت صلحآميز برنامه هستهای ايران آشكار نيست به ويژه كه اين كشور حداقل ۴۰۸ كيلوگرم اورانيوم با غلظت ۶۰ درصد در اختيار دارد كه برای ساخت ۹ بمب اتمی در صورت غنیسازی بيشتر كافی است.
جنگ در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ با حملات اسرائيل با رمز "طلوع شيران" آغاز شد و تأسيسات نظامی و فرماندهان و دانشمندان بلندپايه اتمی ايران را هدف قرار داد. ايران در همان روز با حملات هوايی تحت عنوان "عمليات وعده صادق ۳" به اسرائيل پاسخ داد. حملات اسرائيل، تأسيسات هستهای نطنز، فردو و اصفهان را نيز هدف گرفت.
در ۲۲ ژوئن نيروی هوايی آمريكا بمبهای سنگرشكن ۱۴ تُنی بر تأسيسات فردو كه در اعماق زمين قرار دارند، پرتاب كرد و موشکهای كروز تاماهاک به نطنز و اصفهان اصابت كردند و دونالد ترامپ نابودی كامل تأسيسات هستهای ايران را اعلام كرد.
آژانس بينالمللی انرژی اتمی در اواخر ژوئن هشدار داد كه برنامه هستهای ايران با وجود حملات، نابود نشده و ايران میتواند در چند ماه آينده دوباره غنیسازی اورانيوم را از سر گيرد.
در جنگ ۱۲ روزه بيش از هزار نفر ايرانی غيرنظامی جان باختند اما از آنجا كه نيروهای امنيتی ايران هيچكس را به محدودههای بمبارانشده از سوی اسرائيل و آمريكا راه نمیدهند، پيآمدهای اين حملات به هيچ رو روشن نيست.
دكتر بيات برخورداری ايران از انرژی هستهای را درست نمیداند و میگوید: «برخورداری از انرژی هستهای، ايران را تنها ضربهپذير میكند. نظام كشور ما متأسفانه در چند دهه اخير همه نيروی خود را روی ساختن سلاح هستهای برای بازدارندگی متمركز كرده اما تنها بازدارندگی كه اين نظام ايجاد كرده بازدارندگی از پيشرفت كشور است.»