گرد مولر الگوی من بود • گپی با مجید جلالی
۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبهدویچه وله: آقای جلالی چه خاطراتی از گرد مولر هنوز در ذهنتان زنده است؟
مجید جلالی: یادم هست، اگر اشتباه نکنم، جام جهانی سال ۱۹۷۰ بود که گرد مولر گلهای زیادی میزد. بازی هم با ایتالیا بود در نیمهی نهایی. من آن زمان شاید ۱۶ یا ۱۷ سال داشتم و آن قدر تحت تأثیر این بازیها بودم که وقتی خودم میرفتم فوتبال بازی کنم، حتی دوست داشتم مثل او بدوم و همیشه ضربههایی را که او میزد تمرین میکردم. خیلی از مسابقههای او را که آن دوران در روزنامههای ایران ترجمه میشد، من آنها را چندین و چندبار میخواندم. و حتی یادم هست که در یکی از مصاحبههایش گفته بود من برای این که توپ را به دروازه بزنم، هیچ وقت به این فکر نمیکنم که کجای دروازه بزنم. آن قدر تمرین میکنم تا بدانم از هر نقطهی زمین که صاحب توپ میشوم، چه زاویهای بهتر است برای گل زدن و من آن گل را به خاطر تمرینهایی که انجام دادهام میزنم. این برای من همیشه جالب بود. چون آن روزها روزهای نوجوانی و اول فوتبالم بود، آن قدر او روی من تأثیر مثبت گذاشته بود که دیگر برای همیشه، حتی همین الان هم، هر موقع ز او خبری باشد با اشتیاق میخوانم و همیشه برایم یک شخصیت محبوب است.
به نظر شما گرد مولر فقط بهعنوان گرد مولر میتواند متولد شود، یا این که آن خصوصیات و ویژگیهایی را که گرد مولر داشت، کسی نمیتواند به طور کامل تقلید کند؟
اینها موضوعاتی است که روی آنها خیلی بحث است، ولی من معتقدم که هر دو جنبه باید باشد. یعنی ما یکسری قابلیتها را باید بالقوه داشته باشیم، وقتی متولد میشویم. اما پرورش آن قابلیتها آن چیزی است که ما به آن میگوییم تمرین و یک تمرین اصولی، یک تمرین کاملاً منطقی و با پشتکار. حالا، مجموعهی این پتانسیلهای خدادادی و آن کیفیتهایی که میتوانیم با تمرین به دست آوریم، یک چیز مکمل این مجموعه میشود و آن یک ذهن قوی و یک شخصیت قوی است که میتواند فردی مثل گرد مولر را بهوجود آورد.
توانایی و قابلیتهای گرد مولر را در چه می بینید؟
من فکر میکنم هوش سرشارش در جاگیری بود و بعد این که میتوانست در کوتاهترین زمان و در کمترین فضا وقتی تحت فشار بود، ضربه به دروازه بزند. حتی درجا! یعنی اصلا جایی برای دورخیز ندارد. مثلاً گلی که در نیمه نهایی به لهستان زد و آلمان رفت به جام جهانی، اصلاً همهی گرد مولر میتواند در آن گل تعریف شود. با آن چرخشی که او روی پای تکیهاش انجام داد و شوت درجایی که به زاویه مخالف و روی زمین زد. فکر میکنم این بهترین نمونه است که اصلاً همهی فوتبال گرد مولر را میشود با آن گل تعریف کرد.
اگر در دنیای فوتبال امروزهی ۲۰۱۰ گرد مولر داخل زمین بود، میتوانست موفق باشد یا این که موفقیتاش فقط ربط دارد به دوره و زمانهای که در آن فعال بود؟
من فکر میکنم فوتبالش متعلق به آن دوره بود. چون تا جایی که من بهخاطر دارم، گرد مولر خیلی بازیکن فعالی نبود. یک بازیکن درگیر یا به قول امروزیها کسی که بتواند از جلو پرس کند یا بازیکنی که بتواند دفاع حریف را تخریب کند، او یک چنین خصلتهایی نداشت. او سعی میکرد فقط فوتبال خودش را بازی کند، و این شکل فوتبال متعلق به همان دوران بود. شما حتی به پله هم که نگاه کنید، او هم فاقد خصوصیت دفاعی در بخش حمله بود.
گرد مولر پس از پایان دوران فعالیتاش بهعنوان فوتبالیست نتوانست درعرصهی مربیگری آن طور که انتظار میرفت بدرخشد و فقط در سمت کمک مربیگری تیم دوم بایرن مونیخ در لیگ دسته سه آلمان فعال بود. به نظر شما چرا گرد مولر نتوانست در صحنهی مربیگری موفق باشد؟
این کاملاً طبیعی است. چون بازیگری و مربیگری اصلاً دو مقولهی کاملاً جدا ازهم است. شما میتوانید خیلی استثنا پیدا کنید کسانی را که در هر دو زمینه صاحب استعداد بالا باشند. بازیکنان خوب میتوانند مربیهای متوسطی باشند، ولی بازیکنان خوب که بتوانند مربی خوبی هم باشند، خیلی استثنا هستند. چون این دو مقوله کاملاً ازهم جداست. خصلتها، شخصیتهایش، صبوریش، حوصلهمندیش و اصلاً استعدادش کاملاً متفاوت است.
و حتی این که او را در لیگ دسته سه آماتور بایرن مونیخ به عنوان مربی گذاشتند، شاید صرفاً به خاطر سوابقش باشد و لطفی که خواسته باشگاه بایرن مونیخ به او بکند. چون من میبینم که اغلب بازیکنانی که وارد عرصهی مربیگری میشوند، در واقع در مربیگری وقتی سمت میگیرند، به خاطر سوابق بازیگریشان است.
برای شنیدن فایل صوتی گفتوگو با مجید جلالی، لینک پایین صفحه را کلیک کنید.