میراث ۱۸ تیر؛ چگونه اعتراضات دانشجویی ایران را تغییر داد؟
۱۴۰۴ تیر ۱۸, چهارشنبهدر بامداد ۱۸ تیر ۱۳۷۸، زمانی که نیروهای امنیتی و گروههای لباسشخصی به کوی دانشگاه تهران یورش بردند، اعتراض مسالمتآمیز دانشجویان به توقیف روزنامه اصلاحطلب سلام به یکی از مهمترین چالشهای سیاسی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ تبدیل شد.
این رویداد، که با خشونت بیسابقهای سرکوب شد، نهتنها زخمی عمیق بر پیکر جامعه مدنی ایران گذاشت، بلکه گفتمان آزادیخواهی را در این کشور دگرگون کرد.
امروز ۲۶ سال پس از آن شب پرآشوب، دویچه وله فارسی با دو فعال دانشجویی سابق، علی افشاری و کیانوش بوستانی گفتوگو کرده است تا تأثیرات بلندمدت این جنبش و جایگاه کنونی جنبش دانشجویی را بررسی کند.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
به گفته علی افشاری که خود شاهد حمله به کوی دانشگاه بود، جنبش دانشجویان در بستر تلاشهای جامعه مدنی و نیروهای سیاسی برای دفاع از آزادیها شکل گرفت.
علی افشاری میگوید: «اعتراض برخی از ساکنان کوی دانشگاه به تعطیلی روزنامه سلام و دفاع از آزادیهای رسانهای، جرقه این جنبش بود.»
این اعتراض که با مشارکت گسترده دانشجویان و حمایت مردم تهران و شهرهایی مانند تبریز همراه شد، به گفته افشاری، "عمق آزادیخواهی را گسترش داد" و پیوند عمیقی بین دانشجویان و جامعه ایجاد کرد. او تأکید میکند: «این رویداد نشان داد که آزادیهای سیاسی و رسانهای برای مردم ایران در آن مقطع تا چه میزان اهمیت داشت.»
کیانوش بوستانی، تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال دانشجویی سابق معتقد است که ۱۸ تیر نقطه عطفی در استقلال نهادهای دانشجویی از ساختار قدرت بود.
او توضیح میدهد: «تا پیش از ۱۸ تیر، نهادهای امنیتی موفق شده بودند نهادهای دانشجویی را به زائدهای از حکومت تبدیل کنند، اما این جنبش فضایی برای رشد نسلی مستقل فراهم کرد.» به گفته بوستانی، این استقلال به گشایش فضای گفتمانی کمک کرد و صداهای به حاشیهراندهشده از جمله گروههای چپ و برابریخواه را به صحنه آورد.
سرکوب جنبش دانشجویی و پیامدهای آن
اعتراضات دانشجویان در ۱۸ تیر با خشونت شدیدی سرکوب شد. گزارشها از کشته شدن دستکم هفت نفر و ناپدید شدن افرادی مانند سعید زینالی حکایت داشتند. صدها دانشجو بازداشت و بسیاری دچار جراحات شدید شدند.
افشاری این سرکوب را نقطهای کلیدی در افشای ماهیت ساختار قدرت میداند: «۱۸ تیر نشان داد که اصلاحات پارلمانتاریستی پاسخگو نیست و مشکل در ساختار قدرت جمهوری اسلامی است.» او معتقد است که این رویداد، رویکردهای جنبشی و انقلابی را تقویت کرد که در اعتراضات بعدی، مانند جنبش سبز ۱۳۸۸ و اعتراضات زن، زندگی، آزادی در ۱۴۰۱، خود را نشان داد.
بوستانی نیز بر تحول نهادی ناشی از ۱۸ تیر تأکید دارد. او میگوید: «این جنبش، نهادهایی را که در خدمت گفتمان حاکمیت بودند، از درون تهی کرد و فضایی برای ورود زبانها و مطالبات جدید، مانند سوسیالیسم و برابریخواهی ایجاد کرد.» به گفته او، این چندصدایی، جنبش دانشجویی را گشودهتر کرد و به آن امکان داد تا گروههای متنوعتری را نمایندگی کند.
چالشهای امروز جنبش دانشجویی
با گذشت بیش از دو دهه، جنبش دانشجویی ایران با چالشهای جدیدی روبهروست. علی افشاری توضیح میدهد که ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، نقش سنتی دانشگاهها بهعنوان بستر اصلی تبادل آرا را تغییر داده است: «بخشی از این کارکرد به فضای مجازی منتقل شده و دانشگاه دیگر مرجع انحصاری تولید گفتمان انتقادی نیست.»
او همچنین به سیاستهای سرکوب اشاره میکند که پویایی جنبش را کاهش دادهاند: «بومیگزینی، که ظرفیت خوابگاهها را به دانشجویان بومی اختصاص داد و امنیتی کردن فضای دانشگاهها، تأثیر منفی بر همفکری و سازماندهی دانشجویی گذاشت.»
بوستانی معتقد است که این چالشها به معنای پایان کار جنبش دانشجویی نیست. او پیشنهاد میکند که دانشجویان باید "نهادهای پایدار" ایجاد کنند که به افراد وابسته نباشند و با جنبشهای گستردهتر مانند جنبش کارگری و زنان پیوند برقرار کنند.
به گفته کیانوش بوستانی: «این رویکرد به تداوم جنبش و ایجاد پیوندهای بیننسلی کمک میکند».
انتقادهایی که جنبش دانشجویی کنونی را ضعیفتر از دوره ۱۸ تیر میداند، از سوی هر دو فعال رد میشود، اما با تفاوتهایی در تحلیل.
علی افشاری میگوید: «تحولات اجتماعی و فناوری، ماهیت جنبش را تغییر داده است. جنبش دانشجویی حالا زیرپوستی عمل میکند و بهیکباره طوفانی ظاهر میشود، مانند اعتراضات زن، زندگی، آزادی.»
او به ویژگیهای نسل جدید اشاره میکند: «این نسل با خواستههای رادیکالتر، اقتدارگریزی بیشتر و شکاف جنسیتی کمتر پتانسیل بالایی دارد. زنان در کنشهای دانشجویی فعالتر شدهاند.»
کیانوش بوستانی نیز خوشبین است و شبکههای اجتماعی را فرصتی برای جنبش میداند: «این ابزارها میتوانند به تنوع استراتژیها، کاهش آسیبپذیری و همگانیتر شدن فعالیتها کمک کنند، به شرط استفاده هوشمندانه.»
او تأکید میکند که "مسائل مطرحشده در ۱۸ تیر، مانند آزادی و عدالت، همچنان در جامعه ایران پابرجاست" و جنبش دانشجویی میتواند با تکیه بر این میراث نقش خود را بازتعریف کند.
اعتراضات دانشجویان در تیر ٧٨ اگرچه سرکوب شد، اما میراثی ماندگار از خود به جا گذاشت. افشاری معتقد است که "پرونده ۱۸ تیر در محکمه افکار عمومی ایران باز است" و درس اصلی آن، نیاز به سازماندهی حرفهای و پرهیز از رویکردهای احساسی است.
او میگوید: «موفقیت اعتراضات به سازماندهی و نگاه مرحلهای نیاز دارد، نه تصورات آرزواندیشانه.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
بوستانی نیز بر اهمیت نهادسازی تأکید دارد: «اتکای بیش از حد به چهرهها و بیشسیاسی کردن جنبش، دست حکومت را برای سرکوب باز میگذارد. باید روی پیوندهای بیننسلی و نهادهای پایدار تمرکز کرد.»
در حالی که ایران همچنان با چالشهای سیاسی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند، ۱۸ تیر یادآور قدرت و شکنندگی جنبشهای دانشجویی است. این رویداد بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران، همچنان الهامبخش نسلی است که در جستوجوی آزادی و عدالت است.