”جنگ براى همگان بدترين راهحل است!” / گفتگوى اختصاصى دويچه وله با پاپ بنديكت شانزدهم
۱۳۸۵ مرداد ۲۲, یکشنبهپاپ بنديكت شانزدهم ۷۹ ساله در سفرى كه به آلمان خواهد داشت، مايل است يكبار ديگر به مناطقى سفر كند كه پيش از مسئوليت كنونىاش در آنجا به گفتگوهاى دينى پرداخته و انسانهايى را ملاقات كند كه از نزديك با ايشان مراودات متألهانه داشته است. بنابراين اين سفرش نيز ارشادى خواهد بود.
وى همچنين همكارى با ملل گوناگون و دستيابى به امكان آشتى و برقرارى صلح را يكى از پيامهاى اساسى ايمان مسيحى مىداند. ايمانى مسيحىاى كه از نظر او چه در آلمان و چه در كل اروپاى غربى كه بتدريج از مسيحيت دور مىگردد، ديگر قابل درك نيست. رهبر كاتوليكهاى جهان علت اين فاصلهگيرى از مسيحيت را اين گونه توضيح مىدهد:
”... ما در دنياى غرب با موج جديدى از يك روشنگرى شديد يا لائيسيته و يا هر چه كه مىخواهيد نامش نهيد، روبرو هستيم. ايمان دشوار گشته، زيرا با جهانى كه رويارو هستيم، بدست خود ما ساخته شده و مىتوان گفت كه خداوند در اين دنيا ديگر بطور مستقيم حضور ندارد. انسانها اين دنيا را براى خود بازسازى كردهاند، و خداوند را در پس اين دنيا يافتن بسيار دشوار گشته است.”
ولى پاپ همهنگام اين ندا را از دنياى غرب دريافت مىكند كه مىگويد: دين، آرى!، ايمان، نه، ممنون! وى علت اين امر را در اين مىداند كه تماس و آميزش فرهنگهاى گوناگون به سهولت امكانپذير گشته است، فرهنگهايى كه همهشان بشدت دينى هستند. وى مىافزايد:
”از سوى ديگر غرب بشدت در تماس شديد با ديگر فرهنگهايى است كه قداست دينى نزد آنها قوى است. فرهنگهايى كه از سردى دنياى غرب نسبت به خداوند شوكه هستند. و اين حضور امر قدسى نزد ديگر فرهنگها در سايش با جهان غرب است، در سايش با ماست كه در تقاطع بسيارى فرهنگها ايستادهايم.”
بايد گفت، در غرب كليسا را بيشتر يك نهاد هشداردهنده و نداى ترمزكننده درك مىكنند. غرب در بسيارى پرسشهاى مهم و يا مثلا تصميمهاى اخلاقى ديگر تمايل به ارزشهاى مسيحايى ندارد. و از نظر پاپ بنديكت، كليسا در اين زمينه بايد واضحتر توضيح دهد كه چه امر مثبتى را مىخواهد و اين را بايد با همراهى ديگر فرهنگها و اديان تحقق بخشد. ولى در عين حال پاپ از جهان سكولارشده مىخواهد تا در ديالوگ و گفتگوى خود با دنياهاى ديگر به ايمان كليسايى نه بعنوان يك مانع، بلكه به مثابهى يك پل ارتباطى بنگرند:
”نبايد باور داشت كه تنها با يك فرهنگ كاملا عقلانى و مبتنى بر تساهل و روادارى آسانتر مىتوان با ديگر اديان كنار آمد. اين فرهنگ عقلانى فاقد بدنهى دينى خود است. و درست با همين بدنهى دينى است كه مىتوان با ديگر اديان وارد گفتگو شد، زيرا آنها نيز چنين مىخواهند. بنابراين مىتوانيم بگوييم كه براى يك رابطهى ميانفرهنگى جديدى كه ما در حال تجربهى آن هستيم، عقلانيت ناب و از خداوند منفكشده كافى نيست، بلكه عقلى پهناور ضرور است كه خود را در پيوند با خداوند مىبيند.”
رهبر كاتوليكهاى جهان نظر كانونى خود را در اين دانست كه: عقل و ايمان با يكديگر سازگارند. از آنگذشته كليسا بايد در برابر «روح زمان» (Zeitgeist) بطور خلاق مقاومت بخرج داد.
پاپ بنديكت شانزدهم در پاسخ به پرسشى پيرامون وضعيت حاكم بر خاورميانه گفت كه رهبرى كاتوليكها امكان سياسى در اين زمينه ندارد و تنها مىتواند فراخواند. وى افزود:
”جنگ براى همگان بدترين راه حل است و براى هيچكس ارمغانى نخواهد آورد، حتا براى به ظاهر پيروزمندان. ما از تجربهى دو جنگ جهانى بخوبى اين را مىدانيم. آنچه همگان بدان نيازمندند، صلح است.”