آینده نیروهای نیابتی ایران در یمن چگونه خواهد بود؟
۱۴۰۴ شهریور ۱۱, سهشنبهدر حالیکه گروههایی چون حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراق با محدودیتهای جدی و فشارهای فزاینده داخلی و خارجی روبهرو هستند و عملا به شدت تضعیف شدهاند، حوثیهای یمن بهعنوان یکی از آخرین بازوهای فعال جمهوری اسلامی در منطقه، همچنان در خط مقدم درگیری باقی ماندهاند.
این گروه شبهنظامی که در فهرست گروههای تروریستی ایالات متحده قرار دارد، از آغاز جنگ غزه تا کنون، در راستای آنچه "حمایت از فلسطینیان" میخواند، بارها به مواضعی در اسرائیل و کشتیهای تجاری در دریای سرخ حمله کرده است.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
در جریان جنگ ۱۲ روزه میان اسرائیل و ایران نیز، این گروه نهتنها به حملات پهپادی و موشکی خود علیه اهداف مرتبط با اسرائیل ادامه داد، بلکه به تازگی با ربایش کارکنان سازمان ملل بار دیگر نگاهها را متوجه نقش مناقشهبرانگیزش در منطقه کرد و واکنشهای تند بینالمللی را به دنبال داشت.
در این میان، کشته شدن احمد غالب ناصر رهوی، نخستوزیر دولت حوثیها، و شمار زیادی از وزیران و مقامهای ارشد این گروه در حمله هوایی اسرائیل به صنعا در ۶ شهریور، بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح ایران و تاکید بر حمایت از این گروه را در پی داشت.
سپاه پاسداران نیز از "پاسخ کوبنده و پشیمانکننده" حوثیها به اسرائیل سخن گفته و در بیانیه خود تأکید کرده است که "از هیچ تلاشی" برای مقابله با اسرائیل دریغ نخواهد کرد.
همه اینها نشان میدهد، در شرایطی که توان عملیاتی سایر بازوهای نیابتی جمهوری اسلامی کاهش یافته، اهمیت حوثیها برای تهران بیش از پیش افزایش یافته است.
بیشتر بخوانید: آینده نیروهای نیابتی ایران در لبنان و عراق چگونه خواهد بود؟
شاهین مدرس، تحلیلگر مطالعات امنیتی، در گفتوگو با دویچه وله فارسی میگوید، تهران حمایت از گروههای نیابتی را "آخرین اهرم نفوذ" خود میداند و به آن تداوم میبخشد.
او در ادامه میافزاید: «در سطح اجرایی، اما پس از جنگ دوازده روزه و آشکارشدنِ ضربهپذیری، ظرفیت واقعی تأمین مالی و تسلیحاتی بهطور محسوسی منقبض شده است. بنابراین، میتوان از "دوگانگی کارکردی" سخن گفت؛ لحن حداکثری برای حفظ ارعاب و بازدارندگی نمادین، همراه با انتقالهای کمحجمتر، کمامضا و بیشتر متکی بر دانش فنی، قطعات دوکاربره و مسیرهای غیررسمی. این شکاف میان گفتار و کردار، الگویی آشنا در رفتار نیابتی جمهوری اسلامی است.»
شاهین مدرس تفاوت در "اکوسیستم سازمانی و میدان عمل" را تعیینکننده و علت فعال ماندن این گروه شبهنظامی در مقایسه با حزبالله و حشدالشعبی میداند: «حزبالله با الزامهای حکمرانی در لبنان، فشار اجتماعی-اقتصادی، و کمپینهای هدفمندِ قطعسر روبهروست؛ حشدالشعبی نیز محدودیتهای حقوقی-سیاسی عراق و فشارهای خارجی را همزمان تحمل میکند. اما حوثیها در قلمرو تحت کنترل خویش، با شبکهٔ بسیج ایدئولوژیک-قبیلهای، اقتصادِ جنگی، و هدفگیری "اهداف نرم دریایی" که نیازمند فناوری بسیار پیچیده نیست، هزینهٔ عملیاتی پایینتری دارند.»
این تحلیلگر سیاسی الگوی عملکرد آنان را "چریکی-شبکهای" مینامد که از نظر او یعنی انعطافپذیر، چندکانونی و مقاوم در برابر قطع برخی پیوندهای بیرونی. بنابراین به گفته او، حتی با کاهش ورودیهای خارجی، قابلیت تهاجمی خود را، حداقل در قالب اخلالهای دورهای، حفظ میکنند.
تاثیرات جنگ اسرائیل و ایران
جنگ ۱۲ روزه اخیر میان اسرائیل و ایران، معادلات منطقهای را به شدت متحول کرد و ضعفهای راهبردی جمهوری اسلامی را بیش از پیش آشکار ساخت. این نبرد، نقش و جایگاه حوثیها را نیز در "محور مقاومت" دستخوش تغییر کرده است.
شاهین مدرس پیامدهای جنگ برای حوثیها را دوگانه و همزمان میداند و توضیح میدهد: «از یکسو، ضربات نظامی و اطلاعاتی بر زیرساختهای پشتیبان ایران، زنجیرهٔ تأمین حوثیها را فرسوده و انتقال سامانهها و قطعات حساس را دشوارتر کرده است. از سوی دیگر، ماهیت جنگ نامتقارن حوثیها با تکیه بر پهپادها و موشکهای ارزانقیمت، قطعات تجاری قابلتهیه و تاکتیکهای اخلال در کشتیرانی، به آنان اجازه داده ریتم عملیاتی خود را حفظ کنند.»
این تحلیلگر مطالعات امنیتی معتقد است، ظرفیت عملیاتی حوثیها در کوتاهمدت پایدار مانده، اما عمق فنی و بردِ تهدید، در معرض فرسایش تدریجی است: «در سطح ژئواقتصادی، حتی کاهش نسبی حملات نیز اثرات ماندگار بر بیمه، کرایه و الگوی عبور از بابالمندب باقی گذاشته و حوثیها را همچنان بهعنوان بازیگری که با "هزینهٔ کم، اثرِ روانی و اقتصادی بالا" تولید میکند، برجسته ساخته است.»
فشار جهانی بر تهران و چشمانداز حمایت از حوثیها
تخمین زده میشود که جمهوری اسلامی سالانه ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار کمک مالی و تسلیحاتی–نظامی در اختیار حوثیها قرار میدهد.
گرچه تهران در شرایط تضعیف شدید نیروهای نیابتی خود و آسیبپذیری آشکار، کماکان نمیخواهد از حمایت از این گروهها دست بردارد، اما به باور تحلیلگران، افزایش فشارهای بینالمللی ادامه حمایت عملی از نیابتیها را با چالشهایی مواجه خواهد کرد.
برای نمونه، فعال شدن مکانیسم ماشه توسط سه قدرت اروپایی و بازگشت تحریمهای بینالمللی، نه تنها "باری روانی" بر محدودیتهای کمرشکن پیشین برای ایران خواهد بود، بلکه حتی کشورهای متحد تهران را نیز در معاملاتشان با جمهوری اسلامی محتاطتر خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: توقیف محموله نظامی پیشرفته ایران به مقصد حوثیها در یمن
به باور شاهین مدرس نیز بازگشت محدودیتهای چندجانبه، سه پیامد کلیدی به همراه دارد: «نخست، مشروعیتبخشی به رهگیری و توقیف دریاپایه (کشتی) و افزایش ریسک برای شبکههای تدارکاتی. دوم، انقباض کانالهای مالی و جهش هزینهٔ مبادلات پنهان و سوم، جابهجایی سبد کمکها از سامانههای کامل به زیرسامانهها و قطعات پراکنده.»
این تحلیلگر سیاسی نتیجه عملی را اینگونه تشریح میکند: «کاهش "کیفیت و کمیت" ورودیها به یمن و طولانیتر شدن زمان جایگزینی تجهیزات که احتمال سوگیری بهسوی تولید و بازتولید داخلی، مهندسی معکوس و کانیبالیزهکردن موجودیها در صنعا را افزایش میدهد و هر سه، توان دقت و بُرد را در میانمدت فرسوده میکنند.»
طرح اسرائیل برای مقابله با حوثیها
شاهین مدرس در پاسخ به پرسش دویچه وله فارسی مبنی بر برنامه اسرائیل برای مقابله با حوثیها، الگوی محتمل را "کارزار چندبُعدیِ فرسایشی" میداند: «تمرکز بر قطع سر و فرسایش سطوح فرماندهی-کنترلی، ضربه به گلوگاههای لجستیکی و زیرساختی، تضعیف زنجیرهٔ حسگر-شلیک از رهگذر حملات دقیق به رادارهای ساحلی و پایگاههای پهپادی، و تقویت هماهنگی با چارچوبهای دریاییِ ائتلافی برای مهار توان ضدکشتی. پشتیبانی اطلاعاتی، سایبری و عملیات روانی، این کارزار را کامل میکند.»
به باور این تحلیلگر مطالعات امنیتی، هدف، تبدیل "ریتمِ حملات" به "نوسانهای پرهزینه و کمبازده" و نزدیک کردن سرنوشت حوثیها به مسیر فرسایشی مشابه حزبالله است؛ با این تفاوت که جغرافیای یمن و عمق استقرار حوثیها، زمانبر بودن نتیجه را محتمل میسازد.
مدرس معتقد است، ایالات متحده ستون اصلی "مهار دریاپایه" از طریق اسکورت، پدافند و ضربات محدودِ تنبیهی باقی میماند و همزمان، رهگیری محمولهها و پیگیری مالی-حقوقی شبکههای تأمین را تشدید میکند. چرا که به گفته او هدف راهبردی، "تحمیل هزینهٔ پایدار بر اخلال در تجارت جهانی، جلوگیری از سرریز تنش به خاک عربستان و حفظ امکانهای دیپلماتیک برای روند صلح یمن" است: «به بیان دیگر، واشنگتن در چارچوبی ترکیبی از "بازدارندگی پویا" و "مدیریت تنش"، سعی میکند منحنیِ توان تهاجمی حوثیها را رو به پایین نگه دارد بدون آنکه درگیری به جنگی فراگیر بدل شود.»
آینده نظامی و سیاسی حوثیها
با افزایش فشارهای بینالمللی و ضربات سنگین به رهبری این گروه، آینده نظامی و سیاسی حوثیها بیش از هر زمان دیگری در ابهام فرو رفته است.
همچنین مواضع اسرائیل نشان میدهد که حوثیها بیش از آنکه یک تهدید ساده منطقهای برای این کشور باشند، به عنوان بازوی اجرایی جمهوری اسلامی، تهدیدی جدی برای موجودیتاش محسوب میشوند.
شاهین مدرس در همین رابطه میگوید، در افق کوتاهمدت، توان نامتقارن حوثیها پابرجاست و اخلالهای دورهای در دریای سرخ محتمل میماند: «با این همه، اگر محدودیتهای ناشی از مکانیسم ماشه اجرایی بماند و کارزار هدفگیری رهبری و گلوگاههای فنی ادامه یابد، "برد، دقت و تکرارپذیری حملات" روندی کاهشی خواهد یافت.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
این تحلیلگر مطالعات امنیتی در افق میانمدت دو مسیر را محتمل میداند: «نخست "مهارِ فرسایشی" که به تثبیت یک قدرت شورشیِ حکمرانیکننده در صنعا میانجامد؛ قدرتی که میتواند بماند اما در چارچوبی محدودتر و پرهزینهتر. مسیر دوم، "چانهزنی تحمیلی" که در آن فشار بیرونی و هزینههای حکمرانی داخلی، حوثیها را به تنظیمات سیاسی جدید و امتیازدهیِ نسبی سوق میدهد.»
به گفته شاهین مدرس، نقطهٔ توازن میان این دو مسیر را "شدت و تداومِ اجرای محدودیتهای بینالمللی، پایداری کارزار چندبُعدی علیه توان موشکی-پهپادی، و ارادهٔ بازیگران منطقهای برای حرکت از مدیریت بحران به معماریِ صلح"، تعیین میکند.
اینکه جمهوری اسلامی تا چه حد میتواند در نبود یا افول نیروهای نیابتیاش، موقعیت منطقهای خود را حفظ کند، اکنون به یکی از چالشهای اصلی حاکمیت در حوزه سیاست خارجی بدل شده است. آیا تهران مسیر بازتعریف نفوذ و سیاست منطقهای، بدون تکیه بر بازوهای نیابتی خود را خواهد پیمود؟ یا کماکان بر حفظ مدل پرهزینه و پرریسک همیشگی خود اصرار خواهد ورزید؟