آینده نیروهای نیابتی ایران در لبنان و عراق چگونه خواهد بود؟
۱۴۰۴ مرداد ۱۹, یکشنبهتحولات امنیتی و سیاسی اخیر در لبنان و عراق، نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی را در آستانه تغییراتی بزرگ قرار داده است.
در لبنان، برای نخستین بار، حزبالله بهرغم سابقه مقاومت در برابر هرگونه بحث درباره خلع سلاح، در یک عقبنشینی تاکتیکی، ابتدا از ایده "توافق بر سر راهبرد دفاعی ملی" استقبال کرد. رویکردی که از سوی بسیاری به منزله پذیرش ضمنی احتمال خلع سلاح تلقی شد، اما واکنش سریع جمهوری اسلامی و سپس عقبنشینی حزبالله از موضع پیشین، نشان داد که نه تهران آماده واگذاری نفوذ خود است و نه بازوی لبنانیاش آمادگی پایان دادن به نقش شبهدولتی خود را دارد.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
در عراق نیز دولت محمد شیاع سودانی با حمایت ارتش و نهادهای امنیتی، در برابر اقدامات فزاینده گروههای مورد حمایت ایران، از جمله حمله به یک دفتر دولتی در بغداد، موضعی بیسابقه اتخاذ کرده است.
وزارت کشور عراق مستقیماً این حمله را محکوم و جنگجویان وابسته به کتائب حزبالله در تیپهای ۴۵ و ۴۶ حشدالشعبی را به عنوان مظنونان حمله اعلام کرده است. دولت عراق نیز همچون لبنان، بر لزوم انحصار سلاح در دست دولت تأکید کرده است؛ امری که تا چند سال پیش تقریباً ناممکن بهنظر میرسید.
در چنین فضایی این پرسش کلیدی مطرح میشود که آیا تحولات پرشتاب خاورمیانه، تهران را در موقعیتی قرار داده که عملاً نیروهای نیابتیاش در لبنان و عراق را از دست بدهد؟ پرسشی که نه فقط پیامدهای امنیتی، بلکه همچنین تبعات راهبردی برای آینده نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی به همراه دارد و میتواند معادلات جهانی را نیز دستخوش تغییراتی بزرگ کند.
موضع تهران درباره خلع سلاح
جمهوری اسلامی آشکارا با هرگونه تلاش برای خلع سلاح حزبالله لبنان مخالفت کرده است. علیاکبر ولایتی، مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی، در اظهاراتی جنجالی گفته بود: «ایران با خلع سلاح حزبالله مخالف است و این طرح هرگز عملی نخواهد شد.»
این موضعگیری با واکنش تند دولت لبنان روبهرو شد. وزارت خارجه لبنان در بیانیهای رسمی این سخنان را "غیرقابل قبول" خواند، آن را "دخالت مستقیم در امور داخلی لبنان" دانست و صراحتاً از تهران خواست به جای مداخله در سیاست داخلی لبنان، بر مشکلات داخلی خود متمرکز شود.
بیشتر بخوانید: آینده کشاکش حزبالله با دولت لبنان و حامیان خلع سلاح آن
مقامهای حکومت ایران در واکنش، تلاش کردند مواضع ولایتی را تعدیل کنند. سفیر ایران در بیروت و همچنین عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در اظهارات بعدی بر "احترام به حاکمیت لبنان" تأکید کرده و اعلام کردند که تصمیمگیری درباره آینده حزبالله و سلاح آن، موضوعی داخلی است و ایران صرفاً حمایت سیاسی و اخلاقی از جریان "مقاومت" دارد.
این چرخش زبانی، بیش از آنکه نشانه تغییر بنیادین در سیاست منطقهای تهران باشد، نشاندهنده نوعی عقبنشینی تاکتیکی برای جلوگیری از افزایش هزینههای دیپلماتیک در شرایطی است که موقعیت حزبالله در لبنان بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین قرار گرفته است.
شاهین مدرس، تحلیلگر مطالعات امنیتی، در گفتوگو با دویچه وله فارسی میگوید، شواهد هفتههای اخیر از "تنظیمپذیری تاکتیکی" تهران حکایت دارد.
او در ادامه میافزاید: «در لبنان، تصویب اهداف طرحِ مورد حمایت آمریکا برای خلع سلاح و انحصار سلاح در نهادهای رسمی تا پایان سال، هزینه حفظ وضعیت پیشین را بالا برده و تهران و حزبالله را به مدیریت ریسک و اولویت دادن به "بقای سازمانی در چارچوب سیاست لبنان" سوق داده است. از جمله با اجتناب از تقابل تمامعیار و تکیه بر مذاکره و یا فرآیندهای مرحلهای در ذیل قطعنامه ۱۷۰۱».
مدرس با اشاره به شرایط کنونی در عراق میگوید، همزمان بغداد نیز "در پی اعمال انضباط بر گروههای حشدالشعبی و جابهجایی فرماندهان" پس از درگیریهای خونین اخیر است.
روندی که به گفته او، نشان میدهد تهران برای حفظ نفوذ، میان "انعطاف تاکتیکی" و "فشار بازدارنده" نوسان میکند تا شبکهاش از هم نپاشد: «محرک اصلی این تغییر، فشار همزمان داخلیِ میزبانها، میانجیگری یا فشار ایالات متحده و آسیبپذیریِ پس از چرخه درگیریهای ۲۰۲۴–۲۰۲۵ است.»
واکنش نیروهای نیابتی به خواست خلع سلاح
این تحلیلگر مطالعات امنیتی در پاسخ به پرسش دویچه وله فارسی مبنی بر اینکه آیا نیروهای نیابتی ایران در لبنان و عراق توان مقاومت در برابر خلع سلاح را دارند، میگوید که در لبنان "توان مقاومت سخت" محدود شده است.
مدرس معتقد است که اجماع کابینه بر اهداف خلع سلاح و نقشسپاری به ارتش برای طرح اجرا و نظارت بینالمللی (قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت) فضا را تنگ کرده و خروج وزیران شیعه از جلسه کابینه نشاندهنده هزینه سیاسیِ تقابل آشکار است.
او با اشاره به انفجار روز شنبه، ۹ آگوست ۲۰۲۵ (۱۸ مرداد ۱۴۰۴)، در جریان عملیات خنثیسازی مهمات در یک انبار تسلیحات وابسته به حزبالله در منطقه وادی زبقین از توابع استان صور، که منجر به کشته شدن شش سرباز ارتش لبنان و زخمی شدن تعدادی شد، میافزاید: «انفجار اخیر در یک انبار مهمات در جنوب نیز شکنندگی محیط عملیاتی را برجسته کرد. لذا ظرفیتِ مقاومت، بیشتر سیاسی/روندی (چانهزنی بر سر توالی، مناطق، جدول زمانی و ضمانتها) است تا نظامی.»
بیشتر بخوانید: طرح آمریکا برای خلع سلاح حزبالله و بازسازی لبنان
شاهین مدرس وضعیت نیروهای نیابتی در عراق را متفاوت میداند: «در عراق، حشدالشعبی همچنان عمق اجتماعی-سازمانی دارد و بخشی از ساختار رسمی است، اما اقدام نخستوزیر برای برکناری فرماندهان متخلف و بحثهای حقوقی درباره موقعیت حشدالشعبی، نشان میدهد "مقاومت در برابر خلع سلاح" اینبار باید با هزینههای حقوقی-اداری و خطر شکاف درونسیستمی مواجه شود. بهبیان دیگر، توان ایستادگی در عراق بالاتر از لبنان است، ولی نه بیهزینه و نه بینیاز از سازگارسازی با دولت.»
احتمال جنگ داخلی و منافع حکومت ایران
با افزایش تنش میان دولتهای مرکزی در عراق و لبنان با گروههای شبهنظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی، نگرانیها از وقوع جنگ داخلی بیش از پیش شدت گرفته است.
شاهین مدرس بر این باور است که سیاست و منطق راهبردی ایران مبنی بر "دفاع پیشرونده و اتکاء به شبکه شرکای غیردولتی" همچنان برقرار است، اما "نحوه ابراز" آن با شرایط کنونی تطبیق یافته است.
او تأکید صِرف بر هویت شیعی به قابهای "فرامذهبی، ضد اشغال، ضد هژمون" و استفاده از ادبیات حاکمیت و یا قانون بینالملل برای مشروعیتبخشی را نشانه پایبندی جمهوری اسلامی به سیاست پیشین توصیف میکند و میافزاید: «سیاست جمهوری اسلامی حفظ بازدارندگی نامتقارن، اما با تأکید بیشتر بر ائتلافهای مقطعی، برچسبهای غیرمذهبی و مدیریت تعارض با دولتهای میزبان است. تحلیلهای اندیشکدهای و اروپایی نیز این انعطافپذیری روایتی/ابزاری را رصد کردهاند.»
این تحلیلگر مطالعات امنیتی تاکید میکند که خطر "اصطکاک داخلی" بالا رفته، اما آستانه "جنگ داخلی تمامعیار" هنوز پایین است، زیرا هم بغداد و هم بیروت، "با اتکاء به مشروعیت نهادی-بینالمللی، فعلاً هزینه لغزش به جنگ داخلی را سنگین میبینند".
مدرس وضعیت در عراق را اینگونه تشریح میکند: «در عراق، برخوردهای مرگبار اخیر میان نیروهای دولتی و عناصر منتسب به کتائب حزبالله یادآور ظرفیت تشدید است. با این حال اقدام انضباطی دولت و چتر قانونیِ حشدالشعبی میتواند مسیر مهار را باز نگه دارد.»
به اعتقاد او در لبنان، فشار برای خلع سلاح، نقشآفرینی ارتش و چارچوب قطعنامه ۱۷۰۱ و نیز هزینه اجتماعی-اقتصادی جنگ، "احتمال شکست کنترل" را کم میکند؛ هر چند حوادثی مانند انفجار انبار مهمات نشان میدهد کنترل کامل نیست.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
شاهین مدرس جنگ داخلی را برای جمهوری اسلامی بیفایده میداند: «از منظر هزینه-فایده، جنگ داخلی در هیچیک از دو کشور سود خالصی برای تهران ندارد: فروپاشی دولتهای میزبان، مشروعیت شبکه را میفرساید، مسیرهای لجستیکی را مختل میکند و اجماع بینالمللی را برای مهار ایران و شبکههایش تقویت میکند. بههمین دلیل، الگوی بهینه برای تهران "بحران بیفرجام قابلمدیریت" است، نه جنگ داخلی فراگیر.»
پرسش اینجاست که آیا در نهایت ایران خواهد توانست بدون اتکا به نیروهای نیابتی، نفوذ منطقهای خود را حفظ کند؟ یا باید میان حفظ این ساختارهای موازی و خطر از دست رفتن مشروعیت منطقهای خود، یکی را انتخاب کند؟
در هر صورت، روند کنونی نشان میدهد که آنچه زمانی "مزیت راهبردی" تلقی میشد، اکنون به چالشی تبدیل شده که هم دولتهای منطقهای و هم جامعه بینالملل، دیگر حاضر به مماشات با آن نیستند. از آنسو اما، بازوهای نیابتی تهران، دیگر صرفاً اهرمی برای فشار بر غرب و سلاحی برای نفوذ منطقهای نیستند، بلکه سرنوشتشان میتواند برای بقای خود جمهوری اسلامی، که سنگرهای بسیاری را در ماههای گذشته از دست داده، تعیینکننده باشد.