درگیری اسرائیل و ایران؛ تقویت یا تضعیف جنبش دموکراسیخواهی
۱۴۰۴ خرداد ۲۸, چهارشنبهحملات گسترده اسرائیل به ایران در سحرگاه ۲۳ خرداد و حملات موشکی ایران به اسرائیل در پاسخ به آن، شرایط سیاسی در ایران را به کلی دگرگون کرده است.
نیروهای سیاسی داخل و خارج ایران مواضع گوناگونی در برابر این حملات اتخاذ کردهاند؛ گروهی یکسره جمهوری اسلامی را مقصر اصلی وضعیت کنونی میداند و گروه دیگری تنها "تجاوز" اسرائیل به خاک ایران را محکوم کرده است.
اما گروه سومی هم وجود دارد که هردوی این حکومتها را در به وجود آمدن وضع کنونی مقصر میداند و ضمن محکومیت حمله اسرائیل به خاک ایران، سیاستهای سرکوبگرانه، خشونتآمیز و تنشزای جمهوری اسلامی در منطقه را علت وقوع این جنگ قلمداد میکند.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
اما پرسشهای زیادی امروز در برابر نیروهای تحولخواه و دموکراسیخواه قرار گرفته است. از جمله اینکه آیا میتوان از این موقعیت به نفع جنبش دموکراسیخواهی استفاده کرد یا اینکه در شرایط جنگی اصولا حرکت به سوی دموکراسی غیرممکن میشود؟
در همین زمینه سه پرسش را با کارشناسان مسائل ایران در میان گذاشتهایم:
۱- جمهوری اسلامی تا چه حد در نتیجه جنگ جاری با اسرائیل تضعیف شده است؟
شکریا برادوست؛ تحلیلگر سیاست خارجی و امنیتی خاورمیانه در واشنگتن:
کاهش شدید مشروعیت رژیم
جمهوری اسلامی در جریان این جنگ، هم قدرت سخت خود را از دست داده و هم قدرت نرمش آن بهشدت آسیب دیده است. کشته شدن فرماندهان ارشد و نابودی زیرساختهای نظامی، نشانهای از تضعیف جدی قدرت سخت رژیم است.این حملات نهتنها ساختار فرماندهی نظامی رژیم را متزلزل کرد، بلکه ضعف اطلاعاتی و امنیتی آن را نیز آشکار ساخت. در عین حال، قدرت نرم رژیم که بر پایه تبلیغات ایدئولوژیک، تصویرسازی از شکستناپذیری و ادعای مشروعیت دینی و انقلابی بنا شده بود نیز بهشدت فروریخت. اکنون دیگر بسیاری از مردم، حتی در داخل کشور، روایت رژیم از اقتدار و برتری ایدئولوژیک را باور ندارند. واکنشهای گسترده در فضای مجازی و شادی برخی از کاربران نسبت به حذف فرماندهان سپاه نشان میدهد که این حملات نهتنها موجب افزایش مشروعیت رژیم نشده، بلکه آن را بیش از پیش بیاعتبار کرده است.
مجید گلپور؛ کارشناس روابط بینالملل در پاریس:
شکست کامل دیپلماسی
جمهوری اسلامی به لحاظ ادعاها و نیز میزان تواناییها در عرض چند روز گذشته، حقیقتاً نزد افکار عمومی مردم ایران و نیز در منطقه، جایگاه واقعی خود را نشان داد. بر خلاف تمام ادعاهای واهی در زمینههای گوناگون، بهویژه توان موشکی و حتی دفاع از سران خود، ناکارآمدی مطلق این رژیم برای عموم آشکار شده است. رژیمی که حتی قادر نیست از مسئولان ردهبالای خود، دفاع یا از کشته شدن آنها جلوگیری کند، چگونه میتواند ادعا کند که قدرت دفاع از تمامیت ارضی ایران را داراست؟ در این روند تمام قدرتهای سرکوبگرانه نظام میتوانند روندی اضمحلالی پیدا کنند.
بنابراین بله، بهویژه در زمینه دیپلماسی، جمهوری اسلامی کاملاً شکست خورده است. در آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، میتوان مشاهده کرد که تمام ابزارهای دیپلماتیک و حقوقی که توسط مقامات ایرانی چون آقای عراقچی، ایروانی و نجفی ارائه شده بود، نتوانستهاند حتی به پرسشهای ساده و روشن آقای گروسی پاسخ دهند. این نشاندهنده ضعف کامل و مضاعف دیپلماتیک و حکمرانی این "نظام" است. با اتکا به شاخص بینالمللی حکمرانی WGI میبینیم که هیچگونه توانایی در نظام جمهوری اسلامی برای مواجهه با شرایط عینی چالشهای ملی و منطقهای و رفع نیازهای مردم در هیچ حوزهای وجود ندارد.
شهران طبری؛ تحلیلگر سیاسی در لندن:
جمهوری اسلامی؛ مار زخمخورده
ماشین نظامی جمهوری اسلامی و تاسیسات هستهای تا اندازهای تضعیف شده اما آنچه که مهم است ماشین سرکوب جمهوری اسلامی هنوز به قوت خودش باقی است و مردم را میتواند کاملاً سرکوب کند. از آنجا که اسرائیل نمیتواند نیروی زمینی در ایران پیاده کند، مردم ایران برای اینکه با ماشین سرکوب بجنگند باید برنامه داشته باشند، کاری انجام بدهند و این حرکت نهایی با مردم است. اسرائیل فقط میتواند مراکز نظامی، تسلیحات و افراد بالا را که شناسایی کرده تضعیف کند بقیه آنها، هزاران نفر آدمهای بسیار خشن و سرکوبگر میتوانند بریزند در خیابانها و مردم را در خیابانها سرکوب کنند.
میدانید وقتی شما مار را میزنید ولی او را نمیکشید، خشنتر میشود. این حیوان زخمخورده است و خشونتش حتی بیشتر از قبل میشود. مسئله اساسی این است که چطور میشود آن نیروی سرکوب داخلی را تضعیف کرد، این هنوز انجام نشده است.
۲-آیا تضعیف جمهوری اسلامی به دلیل جنگ با اسرائیل میتواند منجر به تقویت افراد و گروههای مخالف دولت شود؟
برادوست: سرکوب بیشتر در صورت ماندن جمهوری اسلامی
این مسئله به بقای خودِ رژیم بستگی دارد. اگر جمهوری اسلامی در قدرت باقی بماند، احتمال دارد برای اولینبار مشروعیت اقدام نظامی علیه اسرائیل را در افکار عمومی تقویت کند؛ چراکه برخلاف گذشته که مردم میپرسیدند "چرا باید با اسرائیل بجنگیم وقتی هرگز به ما حمله نکرده؟"، اکنون اسرائیل مستقیماً به خاک ایران حمله کرده است و رژیم میتواند این حملات را بهانهای برای سرکوب بیشتر و بسیج افکار عمومی قرار دهد.
اما اگر رژیم بهطور جدی تضعیف شود، این فضا میتواند به فرصت مهمی برای نیروها و گروههای مخالف تبدیل شود. در چنین شرایطی، مخالفان ممکن است بتوانند اعتراضات مردمی و اعتصابات سراسری را سازماندهی کنند و از شکافهای امنیتی و سیاسی موجود برای ایجاد تغییرات اساسی بهرهبرداری کنند.
گلپور: نیاز به رهبری ترکیبی
امروز یکی از مسائل مهم این است که تهاجم نظامی اسرائیل تا چه درجهای به منافع و ساختارهای جمهوری اسلامی و نه به ایران ضربه خواهد زد. باید دید پس از حمله به تأسیسات هستهای، این تهاجمات به حوزهها و ساختارهای دیگری گسترش پیدا خواهد کرد یا نه؟ در این رابطه و برای مبارزه همزمان با دشمنان داخلی و خارجی است که نیروهای سیاسی ملی باید منشوری روشن ارائه دهند: هم در برابر نیروهای حاکم که هرگز به منافع ملی پاسخ ندادهاند، و هم در برابر تهدیدات خارجی. برای عبور دموکراتیک از رژیم و ایجاد حکمرانی خوب، باید بلافاصله طرحریزی نوینی برای یک برنامهائتلافی عملیاتی شکل گیرد. تا به امروز، من چنین پروپوزالهای عملیاتی یا گروههای کاری تخصصی چند حوزهای را در بین صفوف اپوزیسیون ندیدهام.
امروز با چالشهای ژئوپولیتیکی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی متعدد و عمیق مواجهیم. این بحران نیاز به یک رهبری ترکیبی دارد: جامعه مدنی قوی، نمایندگان دیاسپورای چند میلیونی، احزاب سیاسی متعهد به تحول و پیشبرد منافع ملی در همهحوزهها، و نیز تکنوکراتهای متعهد به منافع عمومی. این سه نیرو باید بهسرعت برنامه عملیاتی برای عبور از بحران کنونی و همکاری منطقهای و بینالمللی، بهویژه با اروپا، ارائه دهند.
طبری: دشمنی با اسرائیل؛ آب به آسیاب جمهوری اسلامی
به طور قطع در داخل و خارج اپوزیسیونی که مخالف جمهوری اسلامی است قوی میشود و توانایی بیشتری پیدا میکند ولی آنهایی که به اصطلاح بازوی تبلیغاتی و پروپاگاندای جمهوری اسلامی هستند، دانسته و ندانسته به شدت مشغول فعالیت هستند و آنها میخواهند در نهایت امر جمهوری اسلامی را نگه دارند برای اینکه وجود خودشان را بسته به آن میدانند.
ببینید الان چپیها حتی کسانی که به اسم سوسیالدموکرات حرف میزنند، حتی کسانی که از جمهوری اسلامی صدمههای بسیاری خوردند با اسرائیل دشمنی میکنند. این دشمنی به خاطر عدم درک وضعیت اسرائیل و تبلیغات و پروپاگاندای جمهوری اسلامی و به طور اخص تبلیغات و پروپاگاندای روسیه است. روسیه در تمام کشورهای غربی و در داخل ایران در بین چپها نفوذ دارد و چپها دانسته و ندانسته آب به آسیاب این دشمنان مردم میریزند و بسیاری از اینها هم آدمهای نادانی هستند که همان احمقهای مفید برای کسانی که ماشین سرکوب در دست آنهاست باقی ماندند. خیلیها شروع کردند به تبلیغات علیه اپوزیسیونهایی مثل ما که خواهان برکناری کامل جمهوری اسلامی هستیم و امیدواریم که اینها موفق نشوند برای این که اگر جمهوری اسلامی ضعیفشده باقی بماند، سرکوب داخلی به مراتب بیشتر میشود.
۳-آیا این حمله خارجی ممکن است موج ملیگرایی را تقویت کرده و حمایت از جمهوری اسلامی را افزایش دهد؟
برادوست: این ملیگرایی، ملیگرایی مورد نظر جمهوری اسلامی نیست
این حسی که الان در منطقه و در خاورمیانه هست و حالت رادیکال هم دارد قبل از جنگ هم وجود داشته و من به آن موج سوم ملیگرایی میگویم. این ملیگرایی، ملیگرایی مورد نظر جمهوری اسلامی نیست چون چیزی که ما در شبکههای اجتماعی شاهدش هستیم خوشحالی مردم از کشته شدن کسانی است مثل [سرلشگر] باقری که تلاش میکرد ملیگرایی را تایید کند، وقتی با لباس غیر نظامی رفت جلوی تخت جمشید ایستاد و پیام نوروزی داد. اما در حمله اسرائیل عکسالعمل مردم نسبت به کشته شدن سران سپاه نشان داد که آن ملیگرایی به نفع سیستم و سپاه و خامنهای نبوده است. به نظر من حمله اسرائیل ملیگرایی را به ضرر خامنهای افزایش میدهد چون چیزی که شاهدش هستیم خواست مردم است که نمیخواهند ایران به یک زمین سوخته تبدیل شود این چیزی است که مردم انتظار دارند جمهوری اسلامی انجام بدهد اما با اصرار خامنهای به ادامه جنگ، این خواست برآورده نمیشود. این تصور که مردم کنار جمهوری اسلامی علیه دشمن خارجی متحد شوند، امکانش خیلی کم است چون مردم ایران برعکس دوران جنگ ایران و عراق علیه خامنهای هستند و سیستم جمهوری اسلامی را یک متجاوز میدانند.
همین امروز هم (چهارشنبه ۲۸ خرداد) وقتی خامنهای در ششمین روز جنگ با مردم حرف زد، اسمی از ایران برده نشد و سخنانش ادامه گفتمان مذهبی بود.
گلپور: جمهوری اسلامی میتواند جنبش صلحطلبی را منحرف کند
این خطر بسیار بالا است. اگر نیروهای اپوزیسیون منافع گروهی خود را تابع منافع ملی نکنند و از امکانات سازمانی، رسانهای و ارتباطی خود برای ارتباط مستقیم با مردم استفاده نکنند، جمهوری اسلامی میتواند با بهرهگیری از رسانهها و تریبونهای رسمی مانند نماز جمعه، جنبش صلحطلبی مردم را منحرف کند. مردم ایران خواهان جنگ نیستند، اما تضمین صلح نیازمند اقدام سریع و روشن نیروهای مدنی، سیاسی و تکنوکرات است.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
با این حال این سناریو را که مردم به صورت فعالانه در کنار جمهوری اسلامی قرار بگیرند، محتمل نمیدانم. مردم ایران از این رژیم بهشدت آسیب دیدهاند. تقریباً در هر خانوادهای یک زندانی، کشته، یا فردی با محدودیتهای مدنی، اجتماعی، سیاسی و... وجود دارد. این رژیم تنها در سرکوب مردم و تضییع حقوق آنها خبره بوده است. مردم ایران حافظه تاریخی خود را بهراحتی فراموش نخواهند کرد. آنها به خوبی میدانند که دفاع از میهن نمیتواند به معنای حمایت از افرادی باشد که خود مسئول شرایط امروز هستند. در نهایت، میبایست همه این مسئولین و نیز مسئول اصلی یعنی شخص آقای خامنهای استعفا داده و دادگاهی و محاکمه شوند تا بتوان روند زندگی شکوفا برای تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … را آغاز کرد.
طبری: ملیگرایی در برابر جمهوری اسلامی است نه از طریق جمهوری اسلامی
مردم واقعا نمیتوانند از جمهوری اسلامی حمایت کنند و اجازه بدهید بگویم که ملیگرایی در برابر جمهوری اسلامی است نه از طریق جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی فهمیده که مردم ملیگرا هستند و نمیخواهند، امت اسلام باشند بلکه میخواهند شهروند ایران باشند. جمهوری اسلامی که سالها با ملیگرایی میجنگید الان ساز ملیگرایی میزند، هیچ آدم عاقلی گول این حرفها را نمیخورد. فقط همان طور که گفتم آدمهایی که میخواهند از شرایط الان سوءاستفاده کنند به اسم ملیگرایی به میدان آمدند. مردم عادی این مزخرفات را نمیخرند و باور نمیکنند، آنها میدانند که جمهوری اسلامی چقدر حقهباز و دروغگوست. و آن چپها که بنیادشان در روسیه است و الان با پوتین و با دیکتاتورهای جهانی هستند و تمام هدفشان این هست که نگذارند جمهوری اسلامی از بین برود، به هر طریقی که شده در این راه فعالیت میکنند. اما ملیگرایی در بین کسانی تقویت شده که در برابر امت اسلام و جمهوری اسلامی که ملت ایران را به رسمیت نمیشناسد، ایستادهاند و مدتهاست و سالهاست که ایستادند، جوانهای ایران به خوبی این موضوع را میدانند و نسل جوان ایران گول این حرفها را نمیخورد. کسانی که این حرفها را میزنند همان نسل ۵۷ هستند که هنوز اذهان متحجرشان تغییر نکرده است.