آیا جمهوری اسلامی به میز مذاکره باز میگردد؟
۱۴۰۴ تیر ۱۰, سهشنبهدر حالیکه مذاکرات غیررسمی میان تهران و واشنگتن برای کاهش تنشهای هستهای در جریان بود، حملات گسترده اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران آغاز شد؛ حملاتی که تأسیسات نطنز، فردو و اصفهان را هدف قرار داد و بهگفتهی منابع غربی، زیرساختهای حیاتی غنیسازی را دچار اختلال جدی کرد. اکنون، در شرایطی که برنامه هستهای ایران از منظر فنی در موقعیتی شکننده قرار گرفته، این پرسش مطرح است: آیا جمهوری اسلامی مسیر مذاکره را در پیش خواهد گرفت، یا گزینه ساخت سلاح اتمی را تسریع خواهد کرد؟
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
بر اساس تحلیل مهدی نخل احمدی، روزنامهنگار ایرانی ساکن ایتالیا، حملات اخیر هرچند خسارات مهمی وارد کرده، اما بهمعنای "نابودی کامل" ظرفیت غنیسازی ایران نیست.
او در گفتوگو با دویچه وله فارسی تاکید میکند: «ظاهرا با وجود حملات اسرائیل و آمریکا، زیرساختهای کلیدی در سایتهایی مثل فردو، نطنز و اصفهان آسیب دیدهاند اما نه بهطور کامل. یعنی بهنظر میرسد پیشرفت برنامه هستهای متوقف شده، اما ظرفیت احیای آن همچنان وجود دارد.»
این تحلیل با یافتههای برخی نهادهای اطلاعاتی غربی نیز همخوانی دارد. جمهوری اسلامی اگرچه ضربه خورده، اما هنوز بخشی از ذخایر اورانیوم با غنای ۶۰ درصد خود را حفظ کرده است؛ مادهای که در صورت تصمیم سیاسی، میتواند در مدتزمان کوتاهی به سطح تسلیحاتی برسد.
اورانیوم ۶۰ درصدی؛ ابزار تهدید یا تضمین؟
ذخایر باقیمانده اورانیوم غنیشده، اکنون به کارت اصلی بازی جمهوری اسلامی تبدیل شده است. مهدی نخل احمدی در ادامه میگوید: «جمهوری اسلامی این ذخایر را هم نماد شکست دشمن میداند، هم ابزار فشار دیپلماتیک. تهدید به خروج از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) و اشارههای غیرمستقیم به توان ساخت بمب، بخشی از تاکتیک فشار برای امتیازگیری در شرایط بحرانی است.»
در مقابل، اسرائیل و برخی مقامهای آمریکایی همین ذخایر را تهدیدی آشکار تلقی میکنند و خواستار اقدامات پیشگیرانه بیشتر شدهاند. این منطق، بستر حملات اخیر را شکل داده و بهنظر میرسد در صورت تداوم غنیسازی، این حملات تکرارپذیر باشند.
دو نگاه متفاوت
مهرداد فرهمند، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، در تحلیل خود از دو دیدگاه کلان در فضای سیاسی ایران یاد میکند: «دیدگاه نخست از سوی حامیان مذاکره با آمریکاست. آنها میگویند ایران میتواند برای اثبات حسننیت، توسعه برنامه اتمی را متوقف و وارد گفتوگو با آمریکا شود؛ حتی برخی پیشنهاد میکنند ایران نظارت فنی واشنگتن را نیز بپذیرد.»
بیشتر بخوانید:حمله نظامی خارجی؛ مخالفان رژیم و مخالفان جنگ چه میگویند؟
این نگاه مبتنی بر این پیشفرض است که توافق مستقیم با آمریکا میتواند برخی از امتیازهای سابق برجام را بازگرداند و در عین حال، امکان محدود ادامه برنامه غنیسازی را نیز فراهم کند.
در مقابل، فرهمند از دیدگاهی یاد میکند که حتی در میان برخی منتقدان جمهوری اسلامی نیز طرفدار پیدا کرده: «این دیدگاه معتقد است که حمله اسرائیل، نشان داد ایران نیاز فوری به بازدارندگی هستهای دارد و باید سریعتر به سلاح اتمی دست یابد.»
در این چارچوب، توقف غنیسازی نهتنها نشانه ضعف قلمداد میشود، بلکه اقدام استراتژیکی اشتباه برای کشوری که مورد هدف قرار گرفته است.
چالش فنی؛ بمب اتمی چقدر دور از دسترس است؟
بر اساس دادههای فنی، ایران با بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی و چند سانتریفیوژ باقیمانده، در تئوری میتواند مواد موردنیاز برای سلاح اتمی را ظرف چند هفته تولید کند. اما چالش اصلی، در ساخت کلاهک هستهای و سوار کردن آن بر موشکهای بالستیک است؛ حوزهای که توانایی ایران در آن همچنان محل تردید است.
مهدی نخل احمدی میگوید: «در حال حاضر نمیتوان با قاطعیت گفت ایران توان ساخت کلاهک قابل نصب روی موشک را دارد. ولی صرفِ داشتن اورانیوم غنیشده، ابزار تهدید استراتژیک را فراهم کرده است.»
درحالیکه حملات اسرائیل هدفمند و بدون اعلام قبلی انجام شد، دولت آمریکا همچنان مسیر دیپلماسی را باز گذاشته است. با این حال، سیاست اعلامی واشنگتن نیز در حال تغییر است. برخی مقامهای آمریکایی هشدار دادهاند که اگر ایران روند فنی یا سیاسی برای دستیابی به بمب را ادامه دهد، «همه گزینهها روی میز است».
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
در همین حال، اسرائیل با بهرهگیری از ظرفیت اطلاعاتی و تکنولوژی نظامی خود، در حال پیگیری راهبردی است که مهدی نخل احمدی آن را "تضعیف گامبهگام جمهوری اسلامی" مینامد.
از نظر او: «اسرائیل اگر با مانع جدی مواجه نشود، ممکن است جمهوریاسلامی را تا مرز تضعیف حداکثری یا حتی فروپاشی سوق دهد. اما روشن است که مسئولیت آغاز این بحران در درجه اول بر دوش تهران است.»
سناریوهای پیشرو
با توجه به شرایط فعلی، چند سناریوی محتمل مطرح است، من جمله اینکه جمهوری اسلامی ممکن است با حفظ بخشی از ظرفیت خود، مذاکره با غرب را از سر بگیرد. اما طبق تحلیل مهرداد فرهمند، تهران این اقدام را تنها در صورت تعهد آمریکا به توقف حملات اسرائیل انجام خواهد داد.
همچنین در صورت تداوم تهدیدات، جمهوری اسلامی ممکن است تصمیم بگیرد بهسمت سلاح اتمی حرکت کند. اما چالشهای فنی و ریسکهای بینالمللی چنین اقدامی بسیار بالاست و ادامه حملات سایبری، خرابکاری و عملیات محدود در منطقه ممکن است به روند اصلی تبدیل شود؛ بیآنکه توافقی در افق باشد.
علیرغم آسیبپذیری فعلی، جمهوری اسلامی هنوز برگهایی در اختیار دارد من جمله ذخایر اورانیوم، ظرفیت فنی جزئی، حمایت محدود روسیه و چین و از همه مهمتر توان چانهزنی سیاسی در شرایط بحرانی. اما در مقابل، فضای بینالمللی نسبت به اقدامات جمهوری اسلامی نیز سختتر شده و فشار برای مهار این برنامه بیشتر از همیشه است.
چنانکه مهرداد فرهمند میگوید، "ایران در شرایط جنگی، عقبنشینی را ضعف تلقی میکند" و همین تلقی، شاید بزرگترین مانع برای احیای روند دیپلماسی در آینده نزدیک باشد.