آغاز "آتشبس" غزه، پایان "آتشبس" ایران و اسرائیل است؟
۱۴۰۴ تیر ۱۳, جمعهآمریکا، مصر و قطر پیشنهاد یک آتشبس ۶۰ روزه در جنگ غزه را ارائه کردهاند. اسرائیل ظاهرا با "شرایط" اجرای این آتشبس موافقت کرده و حماس گفته آنرا با گروههای فلسطینی بررسی میکند.
نه فقط ترامپ به حماس فرصت زیادی برای پاسخ نداده (تنها ۲۴ ساعت) بلکه یک فشار قوی دیگر نیز پشت سر این گروه است؛ گرسنگی در غزه که همراه با بمباران بیوقفه اسرائیل یک جهنم واقعی برای مردم این باریکه برپا کرده است.
همزمان آمریکا دست به تجهیز نظامی بیسابقه اسرائیل زده و حتی طرحی از سوی دو نماینده دمکرات و جمهوریخواه برای قرار دادن بمبافکنهای "بی-۲" و بمبهای سنگرشکن ۳۰ هزار پوندی به اسرائیل به کنگره ارائه شده است. هدف این طرح "آمادهسازی" اسرائیل برای مقابله با "هر سناریویی" است و به ترامپ اجازه میدهد تا اسرائیل را به "ابزار لازم" برای "بازدارندگی در برابر تهران" و "تامین امنیت جهانی" مجهز کند.
بیشتر بخوانید:جنگ میان ایران و اسرائیل
این در حالی است که واشنگتن ارسال برخی از تسلیحات مهم از جمله "موشکهای پدافند هوایی و مهمات دقیق" به اوکراین را تا اطلاع ثانوی به حالت تعلیق درآورده است.
به گفته سخنگوی کاخ سفید وزارت دفاع آمریکا حمایتها و کمکهای نظامی خود را به دیگر کشورها "بازبینی" کرده و این تصمیم اتخاذ شده است تا "منافع آمریکا در اولویت قرار گیرد." اگرچه پنتاگون گفته این تصمیم نهایی نیست، اما طبیعتا کرملین از آن استقبال کرده است.
این تحولات چه سرنوشتی را برای آتشبس شکننده در جنگ ایران و اسرائیل رقم میزنند؟ گفتوگو با امیر چاهکی، تحلیلگر سیاسی
واشنگتن به حمایت تمام قد نظامی خود از اسرائیل ادامه میدهد و حتی ممکن است این حمایت را به شکلی بیسابقه گسترش دهد، همزمان دولت ترامپ ارائه کمکهای نظامی به اوکراین را قطع کرده و ادامه این کمکها در هاله ابهام قرار گرفته است، این دو تصمیم میتواند ارتباطی با جنگ ایران و اسرائیل داشته باشد؟
پرزیدنت ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید در ۲۰ ژانویه، علیرغم تمام سخنرانیها و وعدههایی که درباره پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین داده بود، تاکنون به هیچ موفقیتی دست نیافته است. با وجود پذیرش شرایط آتشبس موقت از سوی پرزیدنت زلنسکی که تحت فشار شدید ترامپ صورت گرفت، این ولادیمیر پوتین است که همچنان از پذیرش آن خودداری کرده و آتشبس را مشروط به آنچه "پذیرش واقعیتهای موجود” مینامد، کرده است. منظور پوتین از این اصطلاح، پذیرش اصولی حاکمیت روسیه بر سرزمینهای اشغالی از سوی اوکراین است.
بیشتر بخوانید:ادامه تهدیدها و خط و نشان کشیدنهای متقابل اسرائیل و ایران
در چنین شرایطی، ترامپ که بر پایه درک نادرست علی خامنهای از واقعیتها و توازن قوا در خاورمیانه و پس از آنکه در دور پنجم مذاکرات با ایران در اوایل ژوئن با پاسخ منفی تهران نسبت به برچیدن صنعت غنیسازی روبرو شد، تلاش کرد با حمایت از حملات اسرائیل به ایران و حملات محدود آمریکا به زیرساختهای هستهای ایران، خود را پیروز در مهار "خطر اتمی شدن رژیم جمهوری اسلامی” نشان دهد. اما واقعیتهای میدانی نشان میدهند که جمهوری اسلامی همچنان، دستکم در مواضع رسمی، بر حق غنیسازی در خاک خود اصرار دارد و آتشبس میان تهران و تلآویو نیز ناپایدار و فاقد هرگونه سند یا توافق دیپلماتیک است.
در این میان، منطقه خاورمیانه که حالا ۶۳۸ روز است شاهد جنگ بیپایان میان حماس و اسرائیل در غزه است، از ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۵ وارد مرحلهای تازه شده و با آغاز درگیری مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل، بهسمت یک جنگ تمامعیار سوق یافته است؛ جنگی که سرانجام آن هنوز نامعلوم است. این تحولات در تضاد کامل با وعدههای پرشور ترامپ در دوران تبلیغات ریاستجمهوریاش قرار دارد، زمانی که خود را مخالف جنگ و رئیسجمهور صلح مینامید. ترامپ همواره میگفت: «اگر من رئیسجمهور بودم، روسیه به اوکراین حمله نمیکرد و حماس نیز به اسرائیل حمله نمیکرد!» حال او رئیسجمهور است، اما هم جنگها ادامه دارند و هم جنگی جدید آغاز شده است.
به جنگ غزه اشاره کردید، طرحی برای "آتشبس غزه" به شکل مشترک از سوی مصر، قطر و آمریکا روبهروی نتانیاهو و حماس گذاشته شده است. این آتشبس، در صورت اجرایی شدن، تا چه اندازه ممکن است دست اسرائیل و آمریکا را برای برخورد با ایران بازتر کند؟
در چنین شرایطی، پایان دادن به جنگ غزه یا دستکم رسیدن به آتشبس موقتی که آزادی پنجاه گروگان باقیمانده اسرائیلی را نیز در پی داشته باشد، میتواند برای ترامپ یک موفقیت سیاسی مهم در میان سایر ناکامیهایش تلقی شود. با این حال، چنین موفقیتی را نمیتوان مقدمهای برای آغاز حمله گسترده به ایران دانست. حملات هوایی گسترده، هرچند پر دامنه و مستمر باشند، نمیتوانند به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر شوند و شواهد تاریخی نیز چنین امری را تایید میکنند. از آن گذشته، با توجه به عدم وجود مرز مشترک میان ایران و اسرائیل، وقوع جنگی کلاسیک میان دو کشور عملاً ممکن نیست و بدون ورود مستقیم آمریکا، اسرائیل با جمعیتی ۹ میلیونی شانسی در برابر ایران با جمعیتی ۹۰ میلیونی نخواهد داشت. همچنین هزینههای انسانی و مالی چنین جنگی برای آمریکا نیز سنگین و غیرقابلتحمل خواهد بود و ترامپ بعید است تمایل به ورود به چنین درگیری مستقیمی داشته باشد.
پایان جنگ غزه در آینده نزدیک بعید بهنظر میرسد، اما هر نوع آتشبس موقت و باثبات میتواند نگاه کاخ سفید را بیش از پیش بر مسئله ایران متمرکز کند. با این حال، پایان جنگ غزه لزوماً به معنای آغاز حملات گسترده به ایران نیست. برخلاف دوران جو بایدن، رئیسجمهور پیشین آمریکا، بنیامین نتانیاهو بدون هماهنگی و کسب موافقت از ترامپ اقدامی نخواهد کرد و حملهای نیز صورت نخواهد گرفت
بارها گمانهزنی شده که روسیه با "کارت ایران" بر سر جنگ اوکراین معامله میکند. برخورد پوتین با عراقچی وقتی به مسکو رفته بود هم ظاهرا در تایید همین تصویر بود. روسیه تا کجا ممکن است پشت ایران را خالی کند؟
سالهاست که بسیاری از تحلیلگران سیاسی، نخبگان و بخشی از مردم ایران بر این باورند که پوتین از "کارت ایران" برای کسب امتیاز از آمریکا و غرب استفاده میکند. در واقع، سیاست خارجی روسیه بر مبنای منافع ملی و جاهطلبیهای شخصی ولادیمیر پوتین شکل میگیرد و اتحادهایش با دیگر کشورها، مانند نزدیکی با اتحادیه اروپا بهویژه آلمان بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱، نمونهای از این رویکرد عملگرایانه است. اما مناسبات روسیه و جمهوری اسلامی ایران از جنس متفاوتی است. طی دو دهه گذشته، تلاشهای مکرر تهران برای خرید جنگندههای سوخو-۳۵ و سامانههای پدافندی پیشرفته اس-۴۰۰ ناکام مانده و تنها تعداد محدودی سامانه اس-۳۰۰ به ایران تحویل داده شد که بخش عمدهای از آنها در حملات اسرائیل در ۱۲ ژوئن نابود شد.
روسیه همواره اسرائیل را متحد استراتژیک خود در خاورمیانه دانسته؛ کشوری با حدود ۲۵ درصد جمعیت روسزبان و روابط نزدیک پوتین با بنیامین نتانیاهو در طول ۱۷ سال گذشته، که همچنین تنها متحد مهم آمریکا است که به اوکراین کمک نظامی نکرده است. در همین راستا، روسیه هیچگاه تسلیحات مرگبار یا حتی دفاعی مؤثری به ایران تحویل نداد. در دوران مذاکرات برجام نیز کرملین از بهبود روابط ایران و آمریکا نگران بود، اما اکنون با روی کار آمدن ترامپ و نزدیکی او با پوتین، مسکو بهدنبال امتیازگیری بیشتر از آمریکا در قالب تحمیل یک صلح ناعادلانه به اوکراین است.
یعنی انتظارات جمهوری اسلامی از روسیه یک اشتباه محاسباتی بوده است؟
درهر حال پوتین با ایفای نقش میانجی میان ترامپ و خامنهای، میکوشد بر روند مذاکرات ایران و آمریکا اثرگذار باشد تا در جنگ اوکراین دست بالا را بگیرد و مانع تشدید تحریمها علیه روسیه شود. در ماههای اخیر، نشانههایی از گرم شدن روابط مسکو و واشنگتن دیده شده: عدم تشدید تحریمها، بازگشت روابط دیپلماتیک در سطح سفیر، طرح راهاندازی پروازهای مستقیم و کاهش حمایت نظامی آمریکا از اوکراین.
از طرفی، با توجه به تجربه سوریه و از دست رفتن نفوذ روسیه در مدیترانه پس از تغییر قدرت در دمشق، کرملین نگران تغییر رژیم در ایران است. روسیه میداند که اکثریت مردم ایران رویکردی منفی به این کشور دارند و هر نظام جایگزینی پس از جمهوری اسلامی بهاحتمال زیاد همسو با غرب خواهد بود. از اینرو، حفظ ساختار سیاسی جمهوری اسلامی برای مسکو اهمیت دارد، اما نه به بهای تقابل با اسرائیل و آمریکا. در نتیجه، علیرغم همکاری نظامی ایران در جنگ اوکراین از طریق ارسال پهپاد، روسیه از ارسال سلاحهای مرگبار به تهران خودداری کرده است.
پس از ۱۲۶۰ روز از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین و اشغال حدود ۱۰۰ هزار کیلومتر مربع، با بیش از یک میلیون کشته و زخمی، هنوز پایان جنگ مشخص نیست. پوتین با آگاهی از خستگی جامعه روسیه، در تلاش است با استفاده از کارت ایران و میانجیگری در بحران خاورمیانه و کمک ترامپ، کییف را به پذیرش آتشبس و واگذاری پنج منطقه اشغالی (کریمه، دونتسک، لوهانسک، زاپاروژه و خرسون) وادار کند. اما بدون بازگرداندن دستکم زاپاروژه و خرسون و بازگشت به طرح استانبول در مارس ۲۰۲۲، چنین توافقی بعید است.
در سفر ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵ عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به مسکو، گفته میشود که او حامل پیام خامنهای برای فشار بیشتر پوتین بر ترامپ جهت پایان حملات اسرائیل بوده است. اقامت طولانیتر از برنامه عراقچی در مسکو و همزمانی آن با کاهش حملات هوایی اسرائیل و برقراری یک آتشبس غیررسمی، از نظر برخی تحلیلگران نتیجه این رایزنیها و گفتوگوهای پوتین با نتانیاهو و ترامپ تلقی میشود.
اروپا برای اولین بار به شکل جدی پشت مکانیسم ماشه است، اما با ترامپ بر سر اوکراین نمیتواند کنار بیاید. آیا اروپاییها نقشی در این میان دارند، اگر ترامپ راه خود را با ایران برود و لزوما با اروپا همراه نباشد؟
گرفتاری بزرگی که همچنان برای جمهوری اسلامی ایران حلنشده باقی مانده، شمشیر داموکلس مکانیسم ماشه است که همچنان بر فراز سر تهران در نوسان است. در اکتبر ۲۰۲۵، ده سال از تعلیق تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل ذیل فصل هفتم منشور خواهد گذشت و اگر مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی (بریتانیا، آلمان و فرانسه) فعال نشود، آن تحریمها بهصورت دائم لغو خواهند شد.
ایالات متحده بهدلیل خروج رسمی از برجام در سال ۲۰۱۸، از نظر حقوقی صلاحیت استفاده از مکانیسم ماشه را از دست داده است. اما سه کشور اروپایی، که بهشدت از حمایتهای نظامی جمهوری اسلامی از روسیه در جنگ اوکراین خشمگیناند، بهطور جدی در حال بررسی استفاده از این ابزار حقوقی هستند.
از سوی دیگر، صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۱۲ ژوئن ۲۰۲۵، که در آن ایران به پنهانکاری در برنامه هستهای، فعالیتهای غنیسازی و فریب آژانس متهم شده، زمینه را برای آغاز روند شکایت به کمیسیون حل اختلاف برجام فراهم کرده است. در صورت شکست این فرآیند، پرونده به شورای امنیت ارجاع خواهد شد و تمامی تحریمهای پیشین بهصورت خودکار بازمیگردند. تحریمهایی که الزامآور برای تمام کشورهای عضو سازمان ملل هستند.
اگرچه آمریکا بهطور مستقیم نمیتواند در روند ماشه مشارکت داشته باشد، اما دونالد ترامپ، که بارها نشان داده رئیسجمهوری تمامیتخواه و فشارمحور است، در صورت تداوم اختلافات با تهران و شکست مذاکرات، قطعاً تلاش خواهد کرد سه کشور اروپایی را به فعالسازی مکانیسم ماشه ترغیب کند؛ و جمهوری اسلامی بهخوبی از این خطر آگاه است.
دو نکته کلیدی در این زمینه قابل توجه است؛ نخست اینکه اروپا فقط تا پایان تابستان ۲۰۲۵ برای فعالسازی این مکانیزم فرصت دارد، و پس از آن تهدید فعالسازی تحریمها عملاً از بین خواهد رفت، مگر اینکه روند جدیدی با توافق همه اعضای برجام شکل بگیرد که بر اساس آن، مهلت دهساله تعلیق تحریمها تمدید شود تا امکان ادامه مذاکرات فراهم گردد.
نکته دوم آن است که تصمیم جمهوری اسلامی برای صدور پهپادهای تهاجمی شاهد به روسیه، که از دید بسیاری اقدامی برخلاف منافع ملی ایران و مردم بوده، خشم و بیاعتمادی جدی اروپا را برانگیخته است. اتحادیه اروپا، که حمایت نظامی، مالی و لجستیکی از اوکراین را یک اولویت راهبردی امنیتی میداند، در چنین شرایطی تمایل چندانی به مصالحه با کشوری که در جنگ ویرانگر اوکراین از روسیه حمایت کرده، نخواهد داشت. اگر جمهوری اسلامی خواهان توافق جامع با اروپا است، باید بهصورت عملی نشان دهد که دیگر قصد ندارد در این جنگ به سود مسکو ایفای نقش کند.